ایرانگشت ایران و ایرانگردی سفر
ورزش رنگ اندازی
5 مهر 1392
گردشگران : علی رضا هاشمی ، مهشید بهرام فرد ، کتایون حاج میزراخانی ، امیرحسین قدیری ، خاطره مهرجو ، مریم ولدی ، زینب هاشمی ، احسان حلّاجان ، رسول علیخانی ، مینا صلواتی ، محمّد کوچک تبار ، سارا قلعه ، حسن ترابی ، پروین کپورچیان ، امیرحسین هاشمی ، مهدی یوسفی ، سروناز سمسارها ، وحید جلیلوند ، فرشید بهرام فرد ، سعید سرشار ، سعید شمس و احمد حرزاده
یارگان رنگ اندازی ایرانگشت
( پاسداران یگان ویژه ی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ؛ اعزامی به سوریه )
ورزش هیجان انگیز رنگ اندازی با قدمتی در اندازه های 20 و چند ساله برای نخستین بار در کشور امریکا به راه افتاد . در این ورزش که دارای قواعد و اصول ویژه ای است ، افراد یا بازیکنان به دو دسته ی کمینه 5 نفره ، تقسیم شده و به پرتاب گلوله های رنگی کوچک توسّط تفنگ های پرشده از گاز دو اکسیده دوده میپردازند . هنگامی که هر بازیکن مورد برخورد یکی از این گلوله های رنگی کوچک قرار گرفت ، از زمین بازی ، بیرون میرود . اگر گلوله های رنگی بازیکنی یا گاز موجود در تفنگ وی به پایان رسیدند نیز بازیکن مربوط باید از زمین بازی ، بیرون برود . اصابت گلوله های رنگی از فاصله ی کم تر از 3 متر ، ممنوع است ؛ چرا که موجب آسیب های بدنی به بازیکنان حریف میشود . بازی تا بیرون رفتن تمام بازیکنان یک یارگان ( تیم ) ، ادامه پیدا میکند و تمام قوانین و اصول آن ، توسّط یک داور ، کنترل میشود . در این بازی پرهیجان ، پوشیدن لباس های ویژه ، کلاه ایمنی ، گردن بند و دستکش به همراه کفش مناسب ورزشی ، الزامی است . زمین بازی نیز محوّطه ی بزرگی است که دارای سنگرهای بادی جهت پنهان شدن و کمین کردن بازیکنان در پشت آن ها میباشد .
ارتشبد علی رضا هاشمی
مرکز رنگ اندازی کاسپین در کنار زمین های لشکر 16 زرهی ، واقع شده که البتّه ، مرکزی کاملاً ابتدائی و با کم ترین امکانات میباشد . این مرکز ، مجهّز به یک اتاق رختکن ، یک اتاق جهت تماشا و بوفه است . بهای ورودی به این مرکز ، 80000 ریال و بهای هر عدد گلوله ی رنگی ، 1500 ریال است . گردآوری گلوله های رنگی ریخته شده بر زمین بازی ، ممنوع و باعث آسیب به تفنگ ها و اخراج یارگان خاطی میگردد .
جناب سرهنگ رسول علیخانی
با پیشنهاد ، زحمت و تلاش دوست علاقه مندم ، احسان ، برنامه ی ورزش رنگ اندازی برای روز آدینه پنجم مهرماه ، فراهم میشود . پس از حضور بچه ها به مرکز بازی میرویم و با تعویض لباس ها و پوشیدن لباس های ویژه ی این ورزش ، آماده ی تخلیه ی انرژی و هیجانات خود میشویم . چون تعداد نفرات مات ، بیش از اندازه ی استاندارد است ، به سه گروه 7 نفره با یک یار تعویضی ، تقسیم میشویم و بنا بر این میشود که پس از شکست هر یارگان ، گروهی که بیرون از بازی است به رویارویی با یارگان پیروز بپردازد . پس از قرعه کشی و استقرار دو یارگانی که قرعه کشی کرده اند در درون زمین با اعلام داور ، مسابقه ، آغاز میشود . صدای تیرهای رنگی است که بلند شده و فضای درون زمین است که پر از رنگ گردیده است . با برخورد هر گلوله ی رنگی به یک بازیکن ، او از زمین ، بیرون میآید تا به همین ترتیب ، روند تعویض یارگان ها به انجام برسد .
فدائیان راه اسلام
( جناب سروان خاطره مهرجو ؛ جناب سروان مریم ولدی و سرباز فداکار مهشید بهرام فرد )
آن چه که در چهره ی تمامی بچه ها ، نشان دارد ، اوج شادی و هیجان است و البتّه احساس درد در جای جای بدن شان . یکی ، مورد اصابت در سینه قرار گرفته ؛ دیگری ، جای گلوله بر دستش ، نقش بسته ؛ یکی دیگر ، درد را در پاهایش ، احساس مینماید و برخی هم با صورتی رنگی به بیرون زمین می آیند . سرانجام پس از سه ساعت درگیری رنگین میان سه یارگان ، وقت مسابقات هیجان انگیز رنگ اندازی به پایان میرسد . ساعات خوش و پرهیجانی را گذراندیم و جای همه ی دوستان را خالی نمودیم .
خلبان سارا قلعه و ناوی یکم سروناز سمسارها
جناب سرهنگ کتایون حاجی میرزاخانی
سپاهیان راه دوست
( ملوان زبل ؛ جناب سرگرد مینا صلواتی و سردار زینب هاشمی )
چه کسانی در این جنگ به درجه ی رفیع شهادت وچه کسانی به هلاکت رسیدند؟
من و امیرحسین قدیری و سعید شمس از جانبازان بودیم!!!
بله میدونم
همان بچه ی 8 ساله نارنجک به کمر بسته و به زیز تانک رفته و شما را مصدوم کرده تا همرزمانش بتوانند یک عملیت موفق داشته باشند
برنامه خیلی خوبی بود. از احسان حلاجان و علیرضا هاشمی متشکریم. 🙂
خواهش میکنم جای سایر دوستان بخصوص آقا یوسف خالی
ممنون
انجا جای بچه هایی بود که خدایی بودند
نه مثل ما که دل به دنیا دوختیم
اصلا یوسف با این سخن منو دگرگون کردی…مسیر زندگیم به کل عوض شد با این سخن … فقط یه سوالی برام پیش اومده که آیا دلتو خودت با نخ و سوزن به این دنیا دوختی یا دادی خیاط برات بدوزه؟ 😀
خیاط دنیا خودش واسم دوخته
درود برشما رزمندگان عزيز :شهيد احسان قبل از اعزام به جبهه وصيتنامه شو بهم داد و گفت اگه شهيد شدم وصيت نامه رو واسه گروه ايران گشت بخونم كه به اين شرح : وصیت می کنم بعد از مرگم:روی قبرم گلاب نریزین..همون اب معدنی کفایت می کنه …….من از شلوغی بدم می یاد خواهشنا خانم های گروه جیغ و داد نزنن که اصن اعصاب معصاب ندارم …….تو درایو E رايانه عليرضا عکس توپ دارم ..خوراک ِ واسه عکس اعلامیم ِ…… بعد از مرگم تا خاکم نکردین هارد کامپیوترم رو بذارین تو ماکروفر……..یه کاری کنین داریو D از بیخ بسوزه ….روی خرماها پودر نارگیل نریزین …همون گردو داخلش بذارین خیلی حال می ده…..شایعه کنین قبل از مرگش بهش الهام شده بوده می میره …….پنج شنبه ها هم اصن سر خاکم نیاین …ترافیک اعصابم رو خرد می کنه ……….. وبمو پاک نکنین ….یه وقت هایی باهاش بیاین بالا پست بذارین تا جیگر دوستام کباب شه
جواد جان لازم بود بیام ازت بابت اینکه وصیتم رو برای اعضاء گروه خوندی تشکر کنم البته هنوز شهید نشدم !!!مدتی مفقود الاثر بودم.
ضمنا” فکر کنم وصیت نامه رو برعکس گرفتی اون وریش کن !
جواد جان عالی بود …
البته آقا علیرضا شما که ارتشبد نیستید، شما حقوقدانید!!
من از دیدن این تیرهای رنگی حس خوبی بهم دست نمیده. تو اتفاقات 88 پلیس از دور از این تیرها میزد و هرکس رنگی میشد رو دستگیر میکردند. من این گلوله های رنگی رو که میبینم یاد اون روزهای تلخ میفتم
سلام من از شهرستان کازرون هستم میخواستم اگه امکانش هست وسایل مورد نیاز برا ورزش رنگ اندازی برام ارسال کنید و چقدر هزینه داره و چه مقدار زمین لازم داره اگه مقدور هست چند تا عکس از وسایل و مکانش برام ایمیل کنید با تشکر
درود بر شما . پاسخ رو به رایانامه ی تان ، فرستادم ولی گویا نرسید . من از اطّلاعات تخصّصی این رشته ی ورزشی ، آگاهی زیادی ندارم و اطّلاعات من در اندازه ی عادی و معمولیست ؛ بهتره که در این زمینه با اهل فنّش ، مشورت بفرمایید .
فوق العاده بود خوش گذشت 🙂