پنج‌شنبه 9 فروردین 1403
خانه / گوناگون / رایانامه ی دیوید از سپاهان

رایانامه ی دیوید از سپاهان

رایانامه ی دیوید از سپاهان

دیروز دیوید فریزر گرامی که گویا حسابی با ما بودن به او ، خوش گذشته است ، یک رایانامه ی پر از مهر و محبّت برایم از سپاهان فرستاد بدین مضمون :

A quick note before I seek a place for my supper, to say that I survived the ordeal of Iranian acculturation for 10 hours by night-bus; the terror of the wild drive in the taxi for seven hours and the icy winds of the plateau around Tackt e Soleimon; and am now immersed in the commercial world of glorious Isfahan. What a magical place! What wondrous architecture! It has been so very exciting that it did not disappoint, but rather that it is even more beautiful than I dared believe. Exotic. But crowded. and very, very commercial.There are lots of friendly locals but no one as sincere as you.  I am once again a tourist fending off the rug sellers but with lots of English spoken and even signs to help me in English. Tacht e S and Karaftu Caves were hoplessly without any English information. Tch tch. The caves were fantastic but not even my faithful guide book had any information and as a consequence I know nothing of its history.

I want to thank you without further delay for your remarkable kindnesses and laughter and good humour with your generosity and friendship. I will never forget it. And thank you, too, please, to your delightful and very dear friends as well as your lovely, elegant Zainab. They were also so very warm and friendly to this old stranger cast into their holiday. Reza was so very patient and generous with his information- sharing, educating me to modern Iran and thinking. Thank him especially, too. He will want my email address and you may pass it on to him, please.

We will continue to communicate, I am sure, but meanwhile take care of yourselves, all of you and especially to you. And my best wishes and greetings to Zainab and Reza Hussein.

توجه داشته باشید قبل از اینکه من به دنبال یک محل برای شام باشم ، به من می گویند که به دنیال فرهنگ ایرانی باید به مدت 10 ساعت شبانه در اتوبوس بمانم ( تا از سنه دژ به سپاهان برسم ) . ترس بسیار از رانندگی بد راننده ی تاکسی ( از سنه دژ به سوی تخت سلیمان ) به مدّت هفت ساعت و هوای سرد اطراف تخت سلیمان ( برای من ، سخت بود ) امّا هم اکنون در سپاهان باشکوه ، قرار دارم . چه جای جادویی! چه معماری شگرفی ! چه هیجان انگیز است که ( سفرم به این جا ) ناامید کننده نبوده است  بلکه حتّی بسیار زیباتر از گمانه و تصوّر من میباشد . اما سپاهان شلوغ و بسیار تجاری است . این جا ، مردم محلّی ، بسیار دوستانه ، برخورد میکنند ولی به اندازه ی شما ، یک رو و راست کردار نیستند . من ، یک بار با فروشندگان فرش به عنوان یک گردشگر ، انگلیسی سخن گفتم و حتّی آن ها در سخن گفتن به زبان انگلیسی به من ، کمک کردند !! بدبختانه در تخت سلیمان و غار کرفتو ، هیچ گونه داده ای به زبان انگلیسی ، دیده نمیشد . غارها ، بسیار عالی بودند ؛ امّا حتّی کتاب راهنمای هم راه من ، هیچ داده ای در آن باره به من نداد ؛ در نتیجه ، من هیچ چیزی درباره ی آن ها درنیافتم .

من میخواهم بدون دیرکرد از شما ، سپاسگزاری نمایم برای مهربانی شایان توجّه ، خنده ، شوخ طبعی ، گشاده دستی و رفتار دوستانه ی تان که من ، هرگز ، آن را فراموش نخواهم کرد ، از شما هم سپاسگزارم ؛ هم چنین دوستان دلپسند و بسیار گرامی تان به ویژه زینب . آن ها نیز با این میهمان ناآشنای پیر که تعطیلات آن ها را به هم ریخت ، بسیار گرم و دوستانه ، برخورد کردند .  رضا بسیار بردبار و با اشتراک داده های خود ، بسیار بخشنده بود . او، مرا با ایران پیش رفته آشنا کرد و به اندیشه واداشت . از او نیز به گونه ای ویژه ، سپاسگزاری به عمل بیاور !  او ، نشانی رایانامه ی مرا خواهد خواست ؛ پس شما مهر بورز و نشانی را به او بده !  من ، مطمئن هستم که ما ، این پیوندمان را پی خواهیم گرفت اما در عین حال مراقبت خودتان باشید ! همه ی تان به ویژه شخص شما ( علی رضا ) . بهترین آرزوها و درودهای مرا به زینب و میرحسین برسان !

 

بسیار خوش حالم که این گونه توانستم ذهنیّت خوبی از ایران و ایرانی ها در یاد و اندیشه ی یک گردشگر برونی ، باقی بگذارم .

درباره ی اشکان هاشمی

اشکان هاشمی هستم ملقّب به مرد همیشه در سفر ؛ زاده ی 6 اردیبهشت 1362 ؛ دل داده ی ایران و تاریخ و طبیعت بی مانندش . سفر رو به صورت رسمی و ثبت شده از 14 اردیبهشت 1385 با سفری دلچسب به استان آذرآبادگان باختری ، آغاز کردم

مطلب پیشنهادی

روستای خشکنات بالا

روستای خشکنات بالا

روستای خشکنات بالا از مجموعه روستاهای دورافتاده و کم تر شناخته شده ی استان قزوین …

3 دیدگاه

  1. علیرضا ممنون , از اینکه باعث شدی تا حداقل ذهنیت 1 نفر از این جمعیت 7 میلیاردی روی کره خاکی در مورد ایران زمین تغییر کنه …

  2. درود
    آقا فقط یک کلام “دمت گرم آریایی”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.