روستای وِرک
دکتر مسعود البرزی ورکی ، یکی از باسوادترین و بهترین استادهای رشته ی حقوق در دانشگاه خمینی قزوین ( دوره ی کارشناسی حقوق این جانب ) بود ؛ استادی که برای نخستین بار از او ، سخنانی را در هجده سالگی شنیدم که تا پیش از آن ، گمانه هایی داشتم کاملن بر خلاف آن چه واقعیت داشت .
دکتر البرزی از یکی از روستاهای پایانی الموت خاوری به دانشگاه های معتبر ایران و جهان رفته و آموخته بود تا به ما ، دانشجویانش نیز بیاموزاند : روستای وِِرک . در الموت خاوری ، قرار دارد و برای رسیدن به آن ، باید راهی دراز را در حدود 106 کیلومتر و در دو ساعت و بیست دقیقه پیمود .
پس از رسیدن به معلم کلایه ، مرکز الموت خاوری و گذشتن از روستاهای شهرک و خوبان به دوراهی آتان که میرسم ، آن را به سمت راست و دوراهی پسین را نیز به سمت راست میروم . از روستای سیلیکان هم میگذرم . از این جا ، راه ، نیمه آسفالته ، بد و کوهستانی میشود تا به روستای ورک میرسم . افراد اندکی در روستا هستند .
از چند نفری ، داده هایی را به شرح ذیل درباره ی روستا ، دریافت میکنم :
نام روستا را برخی ، نام یک گیاه و دیگری به چماره ی شکوفه میداند و یکی دیگر ، آن را به چماره ی سمت میگوید .
160 خانوار در روستا ، زندگی میکنند که عمومن دامدار و کشاورز هستند . دهیار ، آقای باقر اندجی و هموندان شورای روستا ، آقایان مرتضا رحیمی ؛ نظرعلی پیشرویان و فرهاد مجاهدی هستند . دیدنی های روستا ، یخ چال طبیعی ، آبشار زرون ، تالان توس و چشمه ی کوچه ی معلم میباشند .
روستاهای اطراف ورک ، سیلیکان ، ویکان و بالاروچ هستند . روستا ، دارای برق و آب آشامیدنی از چشمه های اطراف است ؛ ولی گاز لوله کشی و خانه ی بهداشت ندارد .
به جز چند خانه ی قدیمی ، مانده ی بافت روستا ، نوساز است . یک مغازه هم در روستا میبینم . مسجد روستا ، امام هادی ، نام دارد و کاملن نوساز است و در مرکز روستاست . از مدرسه ی دبستان کوچک روستا ، جز یک اتاق و یک تابلوی رنگ و رورفته ، چیز دیگری بر جای نمانده است .
سری هم به گورستان ورک میزنم ؛ چند سنگ قدیمی در کنار شماری سنگ های جدید .