ایرانگشت ایران و ایرانگردی سفر
4شنبه 10 آبان ماه ساعت 15 با هم راهی دوست خوب و خوش سفر و البتّه ( هنوز گرفتار زن نشده ) ی خودم ، محمّد کوچک تبار به سوی تبریز زیبا به راه می افتیم . راه با بهره گیری از آزادراه زنگان ـ تبریز ، بسیار کوتاه و سریع شده است ؛ به گونه ای که ما ، این راه را در عرض 4 ساعت ، پیموده و به شهر تبریز می رسیم . پس از رسیدن به تبریز ، با دوست دوران دانشگاه ، امیر علی محمّدی ، تماس گرفته و با دعوت وی به سمت خانه ی شان می رویم . خانه ی امیر در شهرک پرواز تبریز ، واقع شده است . پس از گپ و گفت ، استراحت و صرف شام ، تن به رخت خواب سپرده و فردا بامدادان برای بازدید از آبشار اسکندر ، راهی روستای اسکندر می شویم . راه این روستا از راه تبریز ـ اهر ، شاخه می شود و پایانی ترین روستای این راه شاخه ای است ؛ امّا پس از رسیدن به روستا ، ضمن پرس و جو از بسیاری از اهالی ، در می یابیم که اصلاً چنین آبشاری نیست و همگی کسان چندشماری که مورد پرسش ما قرار گرفتند از این جا ، اظهار ناآگاهی کامل کردند . در نتیجه ، از دیدن نخستین جای برنامه ، منصرف شده و به سمت روستای زوارق در نزدیکی شهر بناب ، رهسپار می شویم تا از گورستان تاریخی این روستا ، دیدن نماییم .
1 )) گورستان زوارق
روستای زوارق از روستاهای کهن این خطّه است . هنگامی که به گورستان این روستا می رسیم با گورهایی بسیار کهن ، رو به رو می شویم که برخی از آن ها به حالتی فوق العاده زیبا ، حکّاکی شده اند . خاکبرداری ها و کندن گودال هایی چند در جای جای گورستان ، دیده می شود که نشان از دزدیدن برخی از این سنگ های کهن دارد . بنا بر نوشته ها و شنیده ها ، این گورستان ، وابسته به زرتشتیان ساکن در این منطقه بوده است ؛ وجود گل لوتوس بر روی برخی از سنگ گورها ، مؤیّدی بر این ادّعا می تواند باشد . با یکی از روستاییان که هم سخن می شویم ، ریشه ی نام زوارق را برگرفته از زورق می داند که چم قایق می دهد . بنا بر گفته ی وی در گذشته های دور ، دریاچه ی ارومیّه ، دارای گستره ی بسیاری بوده و تا این روستا نیز می رسیده است ، بنا بر این نام این روستا ، برگرفته از جای قرارگیری آن می باشد . پس از بازدید کامل از این گورستان بزرگ ، به فراخوانی این دوست روستایی به خانه ی وی می رویم و چای ، میوه و شیرینی ، صرف کرده و به سوی جای بازدیدی پسین به راه می افتیم .
نمونه ای از سنگ گورهای گورستان
نمونه ای از سنگ گورهای گورستان
نمونه ای از سنگ گورهای گورستان
امیر ، احمد و محمّد در کنار گورستان زوارق
جای پسین ، پل پنج چشمه است که بنا بر نوشته ها ، دارای 5 طاق بزرگ می باشد که بر روی رودخانه ی تلخه رود ، بسته شده و بر پایه ی نقشه در نزدیکی روستای سَوَر ، واقع شده است . با زحمت فراوان و پیمودن راهی دراز ، خود را به روستای سور می رسانیم ولی باز هم همگی مردمی که مورد پرسش قرار می گیرند از هستی چنین پلی در نزدیکی خویش ، کاملاً ناآگاهند . نکته ی شایان توجّه در این منطقه ، زیبایی و سکوت حاکم بر آن جاست که دل را مسحور خویش می کند .
برای صرف ناهار به سمت بناب برمیگردیم و کباب خوش مزه ی بنابی را به تن می زنیم ؛ به راستی کباب بناب ، دلچسب و خوش مزه است .
بامداد آدینه دوازدهم آبان ماه به سمت روستای پلّکانی اوشتبین در شمال آذربایجان و در کناره های خطّ مرزی ارمنستان ، حرکت می کنیم . اگرچه راه از تبریز تا این روستا ، درازست ولی آن اندازه زیباست که متوجّه گذر وقت و راه نمی شویم . روستاهای زمین لرزه زده ی آذربایجان ، بیش تر در این راه ، قرار گرفته اند . روستاهایی که هنوز چادرهای کمک رسانی در آن ها ، پابرجاست و خانه های ویران شده و در حال ساخت نیز دیده می شود . زیبایی راه ، هنگامی نمایان می گردد که پس از گذر از منطقه ی سخت گذر کوهستانی به کناره ی مرز می رسیم ؛ جایی که رود پرآب و زیبای ارس ، روان است و حدّ فاصل کشور نازنین مان را با آذربایجان و ارمنستان ، مشخّص می نماید . راه زیبای مرزی را پی می گیریم تا در کنار ترانه ی رود آراز یا ارس به فرعی روستای اوشتبین برسیم . این راه ، پر است از پاسگاه های مرزبانی . وارد فرعی اوشتبین می شویم و ادامه ی راه می دهیم تا به روستای زیبای اوشتبین برسیم .
2 )) روستای اوشتبین
روستای اوشتبین
روستای اوشتبین از مجموعه روستاهای پلّکانی ایران است که در شمال باختری این سرزمین آریایی ، قرار گرفته است . اوشتبین از دو واژه ی ترکی اوش به چم سه و تبین به چم ستیغ کوه ، تشکیل شده که نشان دهنده ی جایگاه قرارگیری این روستای زیباست . خودرو را در آغاز روستا ، پارک کرده و قدم زنان بر روی پلّه های این روستا ، گام برمیداریم .
من و امیر در روستای اوشتبین
کوچه های زیبای سنگ فرش شده ، ساختمان های سنگی و زیبا و اهالی نازنین که در کوچه ها با یک دیگر ، گرم سخن هستند . تا آن جا که می توانیم در این دهکده ی نازنین ، قدم می زنیم و میگردیم و در راه برگشت ، از انار و انجیری که دستاورد باغات همین روستا هستند نیز خرید می کنیم و برای ناهار به یکی از کافه های کوچک کنار راه مرزی می رویم و ناهار را می خوریم .
محمّد در روستای اوشتبین
روستای اوشتبین
روستای اوشتبین
روستای اوشتبین
ادامه ی راه را به سمت شهر کلیبر از همین راه مرزی ، پی می گیریم و در بخشی از این جادّه ، وارد جنگل های زیبا و پاییزی ارسباران می شویم . این جنگل ها که پوشش گیاهی متراکم ناحیّه ی شمال باختری کشور را فراهم آورده اند ، به راستی قشنگ هستند .
زیبایی آسمان جنگل
محمّد ، غرق در زیبایی جنگل پاییزی
پس از پیمودن راه های زیبا ، شباهنگام به کلیبر می رسیم و شب را در پای کوهی که دژ نامدار بابک خرّم دین که در سال 1389 از آن ، بازدید کرده بودم در بالای آن ، واقع شده است به بامدادان می رسانیم . بامدادان ، پس از صرف ناشتایی ، راه زیبا را به سوی اهر ، پی گرفته تا به کاروان سرای شاه عبّاسی اهر که اندکی پس از این شهر به سمت تبریز و در کنار راه اصلی ، قرار دارد ، می رسیم .
من در کنار کاروان سرا
این کاروان سرا نیز همانند سائر کاروان سراهایی که در دوره ی شاه عبّاس صفوی ، ساخته شده اند ، دارای ساختمانی چهاربر و با اتاق هایی تو در تو و بزرگ و کوچک و بخشی ویژه ی نگهداری چهارپایان به نام شترخان است . البتّه بخشی از دیوار خاوری این سازه ی ارزشمند ، ویران شده است و مانده ی دیوارها با تیرهای چوبی ، استوار گشته اند .
کاروان سرای زیبای شاه عبّاسی
یادی از دریاچه ارومیه کرده بودی خواستم من باب تذکر فقط یادآوری کنم که این روزها دریاچه ارومیه نفس های اخرشو میکشه و یکی از متخصصین محیط زیست گفته تا فاجعه ای بزرگتر بوجود نیومده باید خودمون دریاچه رو خشک کنیم
خيلي خوشحال ميشدم شما هم همسفر مامي
شدين
مناطق زیباای واسه بازدید رفتیدو مخصوصا روستای پلکانی و جنگل ارسباران.همیوارم گردونه سفراتون همیشه بچرخه.
مرد همیشه در سفر ما کجاست؟
زیر سایه ی شما حاجی
ما که سیدیم حاجی شما هستی
سلام
آقا سیدمهدی خاتمی به شدت مشتاق دیداریم.
سلام آقا احسان عزیز
بنده یک کلبه درویشی دارم که توش مرغ و گوشت پیدا میشه برای پذیرایی از دوستان و جایی برای خوابیدن
پس تشریف بیارید مشهد تا در خدمت شما و تمام گروه ایرانگشت باشم
بسیار خوشحال میشم.
حتما” در اولین سفرم به مشهد برای عرض ادب خدمتتون میرسم/
مــــــنتظر دیدارت هستم