مجموعه ی کم مانند و زیبای نقش رستم در راه اصلی تهران به شیراز ، قرار دارد و سفرتان به استان پارس ، بدون بازدید از این مجموعه ی شگرف تاریخی ، ناقص خواهد ماند . این مجموعه ، به پارکینگ خودروها ، دست شویی و فروشگاه سازه های دستی هم مجهّز است . ورودی پارکینگ آن ، سی هزار ریال میباشد .
نقش رستم ، یکی از زیباترین آثار باستانی سرزمین همیشه جاوید پارس میباشد که آثار مهمّی را از دوران عیلامی ، هخامنشی و ساسانی در خود ، جای داده است .
بر سینه ی این کوه ، آرامگاه های بسیاربزرگی به جای مانده که شهریاران هخامنشی در آن جاها ، آرمیده بوده اند و از راست به چپ ، این آرامگاه ها ، منسوب به خشایارشا ، داریوش بزرگ ، اردشیر یکم و داریوش دوم میباشد .
در پایین کوه هم آثار بسیارزیبایی از دوران ساسانی ، سنگ تراشی شده که به ترتیب از راست به چپ ، عبارتند از :
نقش یکم = تاجگذاری نرسی ( 294 تا 304 زادروزی ) ، پسر شاپور یکم ، شاه ساسانی میباشد که حلقه ی شهریاری را از آناهیتا ، خدای آب ها ، دریافت میکند .
نقش دوم که در زیر آرامگاه داریوش بزرگ ، قرار دارد ، دربردارنده ی دو نقش است که نشان دهنده ی پیروزی بهرام دوم بر دشمن خویش میباشد .
این مجموعه ی شگرف ، دربردارنده ی موارد زیر میباشد :
انباره ی آب :
این چاه آب و یا انباره برای انبارکردن آب به شکل یک پنج بری نامنظّم در پای کوه ، کنده شده است که بلندترین برش ، 7 و بیست سدم متر و دیگر برهایش ، پنج و نیم متر درازا دارد . شاید به علّت پاکی منطقه به ویژه در دوران ساسانی برای بازدیدکنندگانی که به زیارت آثار این جا میآمده اند و یا برای اسبان آن ها ، انباره ی آبی ، لازم میبوده است و شاید هم این را برای مراسم مذهبی از کوه درآورده اند .
کعبه ی زرتشت :
این ساختمان بسیارزیبا و مکعّب شکل رو به روی کوهستان که دید شما ، بینندگان را به خود ، جلب مینماید در دو سده ی پیش به (( کعبه ی زرتشت )) ، نامیده شده است ؛ زیرا خیال کرده اند که با آیین زرتشت ، پیامبر ایران باستان ، پیوند داشته است . چیرگی و ریزبینی ای که در سنگ تراشی سنگ های بزرگ سپید و مشکی این سازه به کار رفته ، استادی هنرمندان و سبک معماری دوران هخامنشی را به خوبی مینمایاند . این سازه ، توسّط یورشگران ناآگاه به سختی ، آسیب دیده ولی در عین حال به عنوان یکی از مهم ترین آثار تاریخی ایران ، مورد توجّه میباشد . بخش زیرین سازه ، توپر ، ساخته شده ؛ امّا در بالای ساختمان ، اتاقی با اندازه ی 2 و نیم در 2 و نیم متر هست که کاربرد آن ، مایه ی بحث بسیار شده است . شماری ، آن را آتشکده میدانند ؛ امّا جای آن و بی نفوذ بودنش ، این فرضیّه را مردود میسازد . گروهی ، آن را جای نگهداری اسناد و یا حتّی جای نگهداری جسد مومیایی شده ی شاهان میدانند که پیش از ساخته شدن آرامگاه شان در آن جا به امانت گذاشته میشدند ؛ امّا پلّکان بلند و سخت این سازه و جای تنگ آن ، این فرضیّه را هم مردود میکند . بهترین تعبیر ، آن است که این سازه را برای آرامگاه ، ساخته بودند ولی سپس که داریوش بزرگ ، گونه ی آرامگاه شاهی را از سازه ی ساختمانی به آرامگاه درون کوه ، دگرگون کرد ، این سازه را هم برای کار دیگری گذارده بودند . یک پلّکان سی پلّه ای برای این ساختمان ، ساخته بوده اند که بخش بالایی آن ، توسّط شماری ناآگاه در درازای دوران تاریخی آن ، نابود گردیده است . نوشته ی بلند که در اطراف دیوار پایینی این سازه ، نقش شده است ، یکی از شاپور یکم ساسانی است که به سه زبان پهلوی ساسانی ( پارسی میانه ) ، پهلوی اشکانی و یونانی ، حک گردیده است و موضوع اصلی آن ، شرح رخدادهای تاریخی دوران شاپور یکم و به ویژه جنگ ایران و روم است که در آن جنگ ، سه امپراتور رومی ، گردیانوس ، فیلیپ عرب و والرین به سختی شکست خوردند و این پایانی ، پس از دربند شدن در بیشاپور ، زندانی گشت ( 262 زادروزی ) .
نوشته ی دیگر در زیر نوشته ی شاپور یکم است و به زبان پهلوی اشکانی و در 19 سطر است که به دستور کرتیر ، موبد موبدان ، نقش شده است . کرتیر ، ضمن شناساندن خود و القابش به شرح خدماتی که در راه دین زرتشت انجام داده ، میپردازد و از رسیدنش به جایگاه موبد بزرگ و دادور ( قاضی ) همه ی کشور و سرپرستی پرستشگاه آناهیتا ، سخن میراند .
نخستین نقش :
این فضای تهی بزرگ سنگ تراشیده نشده ای که به چشم میخورد ، شاید برای سنگ تراشی رخدادهای تاریخی پایان دوران ساسانی ، فراهم گردیده بوده ؛ امّا فرصت پایان آن به دست نیامده است . درازای این نشست ، ده متر و بلندای آن ، 5 متر میباشد و حدود دو متر از رویه ی زمین در مرکز این بخش سنگ نتراشیده ، نوشته ی بیست متری به زبان پارسی ، نگاشته شده است که بسیار نوین است و درباره ی بخش بندی آب مصرفی برای زمین های کشاورزی کنار نقش رستم میباشد و اهمّیّت تاریخی ندارد .
دومین نقش :
تاجگذاری نرسی ( 294 تا 304 زادروزی )
نرسی ، پسر شاپور یکم و فرمانروای ارمنستان در سال 294 زادروزی بر بهرام سوم ، پسر بهرام دوم و نوه ی بهرام یکم ( یعنی پسر برادرزاده ی خود ) شورید و تاج و تخت ایران را به دست آورد . این نقش صخره ای بسیار نامدار ، تاجگذاری نرسی را نشان میدهد . حلقه ی دیهیم دار شاهی ، میان او و نقش زنی تاجدار ، قرار دارد و مانند آن است که نرسی ، آن را از دست بانو میگیرد . بانوی یادشده در سمت راست ، ایستاده است . موهای مجعّدش در بالای تاج کنگره داری ، آراسته گشته و لباس بلند و آویزانش با کمربندی ، بسته شده و با تکمه ای روی سینه اش و زیر گردن بندی گوهرنشان ، استوار گردیده است . معمخولاً این نقش را تصویر آناهیتا ، خداوندگار باروری میدانند .
نقش سوم :
این نقش که زیباترین ، آراسته ترین و پرافتخارترین نقش دوران ساسانیست ، نشانگر شکوه و بزرگی شاپور یکم ( از 239 تا 270 زادروزی ) شاه ایران میباشد که والرین ، امپراتور روم در برابر او ، زانوی تسلیم به زمین زده است .
نقش چهارم :
این نقش ، نشانگر پیروزی هرمز ( از 302 تا 309 زادروزی ) بر دشمن خویش میباشد . بر بالای این نقش ، آثار سنگ تراشی دیگری ، دیده میشود .
نقش پنجم :
این نقش شاید تصویر شاپور دوم ( از 309 تا 371 زادروزی ) میباشد . در زیر آرامگاه اردشیر یکم ، یک نشست سنگ تراشی با دو نقش ، دیده میشود . نقش بالایی به آذر نرسه یا شاپور ذوالاکتاف ، هم پیوند میباشد ( 310 تا 379 زادروزی ) . این نقش ، تقریباً به گونه ی کامل از میان رفته است . نقش پایین ، متعلّق به هرمز دوم میباشد ( 302 تا 310 زادروزی ) .
هرمز دوم ، نوه ی شاپور یکم ساسانیست . این نقش ، صحنه ی پیروزی هرمز را بر دشمن خویش ، نشان میدهد . پادشاه ، چهارنعل بر دشمن خود تاخته و اسب دشمن را سرنگون کرده است . دشمن رومی ، دارای ریشی است که پایین آن را بریده اند و کلاهخودش مانند خودهای رومی ، آرایشی تاج مانند دارد .
تیردان بلندی در کنار پای راست پادشاه ، دیده میشود . اسب پادشاه به روش جالبی با زیورآلات پشمی و منگوله بر روی ران اسب ، آراسته شده است . دم اسب به شکل گویی ، گره خورده و اسب با افسار و یراق ، آراسته گشته است . در پشت سر پادشاه ، پرچمدار ، دیده میشود .
نقش ششم :
این نقش ، هم پیوند به زمان عیلامیان ( 700 پیش از زادروز ) است که نقش بهرام دوم ( از 274 تا 294 زادروزی ) همراه با ویژگان و نزدیکانش بر روی نقش عیلامی ، سنگ تراشی شده است . در هر دو سمت نقش بهرام ، هنوز آثاری از نقوش عیلامی ، دیده میشود .
آخرین نقش ، متعلّق به تاجگذاری اردشیر بابکان ( 224 تا 239 زادروزی ) ، نخستین پادشاه ساسانی است که حلقه ی شهریاری را از اهورامزدا ، دریافت میدارد .
هشتمین اثر :
نقش بهرام دوم و خانواده اش که روی یک سنگ تراشی کهن عیلامی ، کنده شده است ، این بخش از کوه ، نقشی از اوایل هزاره ی یکم و وابسته به فرمانروایان عیلامی داشته است که پس ترها با ایجاد نقش بهرام دوم ، آسیب سختی دیده ؛ امّا از این نقش هنوز دو بخش مانده است : یکی در سمت راست که مردی را با لباس بلند و کلاه لبه تیز ، نشان میدهد و دیگری در سمت چپ که خداوندگاری را بر تختی از مار مینماید . نمونه ی کامل این گونه سنگ تراشی ها در گورنگون ممسنی به جای مانده است و از روی نمونه های مانده به خوبی میتوان شکل اصلی این نقش از میان رفته را بازشناخت .
بهرام دوم ساسانی ( 274 تا 294 زادروزی ) بخشی از نقش عیلامی را پاک نمود و بر جای آن ، نشستی را سنگ تراشی کرد که خودش را ایستاده و در میان یاران و کسان خانواده اش ، نشان میدهد .
تاج پادشاه ، آراسته به نقش عقاب است که پرنده ی ویژه ی ایزد بهرام ، ایزد پیروزی ، بوده است . پادشاه ، جامه ای بسیارآراسته دارد و دسته شمشیر بلندی را به نشانه ی توانایی با دو دست گرفته است .
در سمت چپ نقش بهرام ، نیم تنه ی سه شخصیّت مهم در حالی که به بهرام مینگرند ، نقش گردیده . نزدیک ترین نقش به پادشاه ، ملکه ی بهرام دوم ، شاپور دختک ، است . دو نقش دیگر که کلاه های آنان با سر گاو و پلنگ ، آراسته شده ، شاید شاه زادگان ساسانی میباشند . نفر چهارمی ، بدون ریش است و انگشت سبّابه ی دست راست خویش را به ادای ارج به بهرام ، بالا برده . تصویر او با گردن بند آراسته و کلاهی که نشان قیچی بر روی آن است ، وی را به عنوان کرتیر ، موبد بزرگ دوره ی بهرام ، مشخّص میکند . نفر پنجم که با موهای پرپشت امّا بدون کلاه و با ریش بلند و آراسته ، نشان داده شده است ، دستش را به ادای ارج ، بلند نکرده ، نرسی ، عموی بهرام دوم میباشد .
در سمت راست پادشاه ، نقش بزرگانی که انگشت های خود را به ادای ارج ، بالا نگاه داشته اند ، دیده میشود .
در بالای این نقش در ستیغ کوه ، ستونی استوانه ای از سنگ کوه تراشیده اند که شاید بر آن ، آتش میافروخته اند تا توسّط آن ، پیام برسانند و یا مسافران را به محل ، راهنمایی کنند .
نهمین نقش :
آخرین نقش ، تاجگذاری اردشیر یکم ، بنیادگذار دولت ساسانی را نشان میدهد ( 224 تا 239 زادروزی ) . در این نقش ، پادشاه و اهورامزدا ، هر دو بر اسب های کوچکی ، سوارند و اردشیر با یک دست ، اورنگ شاهی را از اهورامزدا ، دریافت میدارد و با دست دیگر به او ، ادای ارج میکند . زیر پای اسب اردشیر ، پیکر اردوان پنجم ، آخرین پادشاه اشکانی ، نگونسار افتاده است و زیر پای اسب اهورامزدا هم به قرینه ، هیکل مردی زشت رو که موهایش ، هم چون مار است و مظهر اهریمن ، سرچشمه ی خباثت ها میباشد ، لگدمال شده است . بر روی سینه های اسب پادشاه و اهورامزدا ، دو نوشته ، هر یک به سه زبان یونانی ، پهلوی اشکانی و ساسانی ، نقش شده است .
برگردان متن پارسی میانه ی نوشته شده بر سینه ی اسب اردشیر ، چنین است :
(( این است پیکر مزداپرست ، خداوندگار اردشیر ، شاهان شاه ایران که چهر از ایزدان دارد ؛ فرزند خدایگان پاپک شاه ))
متنی که بر سینه ی اسب اهورامزدا ، سنگ تراشی شده به پارسی ، چنین برگردانده میشود :
(( این پیکر از ایزد اهورامزداست . ))
در پشت سر شاه ، یکی از سرداران بزرگ ایران به گونه ی نیم رخ با نشان ویژه بر روی کلاهش ( غنچه ی گل ) در حالی که با دست راست ، مگس پرانی را بر بالای سر اردشیر گرفته است به روش باشکوهی ، سنگ تراشی شده است .