یک سفر دوروزه ، اون هم در روزهای میون هفته به مازندران ، بسیار میچسبه ؛ به ویژه اگر از راه خاطره ها یعنی راه چالوس بری . با همراهی دوست خوبم ، شیما از سمت راه زیبای چالوس که ده ها نقطه اش برای من ، جلوه گر خاطراتم هستن ، راهی مازندران میشیم . اگرچه راه ، خلوته ولی تنگی راه و افتادن پشت کامیون هایی چند و هم چنین ممنوعیّت پیشی گرفتن در بیش تر نقاط راه ، باعث میشه ما ، چند ساعتی رو در راه باشیم .
1 )) تالاب هسل
از پلیس راه چالوس که میگذریم ، نخستین راه شاخه ای سمت چپ رو که یک راه خاکی هست ، وارد میشیم . پس از لختی و گذر از روی پل رودخونه ، راه به دو بخش میشه که ما به سمت راستش میریم . کمی جلوتر به ایست جنگلبانی میرسیم . نگهبان با خوندن پلاک خودرو ، در رو باز میکنه و ما ، وارد راه اصلی تالاب میشیم . حدود بیست دقیقه که راه جنگلی زیبا را میپیماییم به محوّطه ی بازی میرسیم که چند دستگاه خودرو هم پارک شده اند . یک راه خاکی جداشده به سمت راست میرود که با ریختن تلّی از خاک ، آن را بسته اند . خودرو را نگه داشته ، دوربین و کمی خوراکی برداشته و به سمت تالاب میرویم . پس از 2 دقیقه به تالاب میرسیم . دور تالاب را قدم میزنیم و نگاره برمیداریم .
به راه اصلی که بازمیگردیم ، ناهار را در جایی نرسیده به نوشهر میخوریم و سپس به سمت دریاچه ی ارواح ، حرکت میکنیم .
2 )) دریاچه ی ارواح
اندکی پیش از شهر نور ، تابلوی بزرگی را بر سر یک راه خاکی میبینیم که روی آن ، نوشته شده : نوژن . این راه خاکی با تابلوی سبز رنگ دیگری هم مشخّص میشود : پیشوازاده ابراهیم سلطان . این راه خاکی ، ما را به سمت پاسگاه محیط بانی میبرد . محیط بان با گرفتن کارت خودرو ، در را بر روی ما میگشاید و از ما میخواهد که تا پیش از بر رفتن آفتاب ، برگردیم . راهی بسیار زیبا و جنگلی را میپیماییم . بیش تر راه ، خاکی مناسب است ؛ ولی برخی جاها ، سنگلاخ هست که باید با دقّت بیش تری ، آن جاها را پیمود .
پس از نیم ساعت به یک راه شاخه ای در سمت چپ مان برمیخوریم که با تابلوهای (( دشت ممرز )) و (( آش کده ی دریاچه ی ارواح )) ، جلوه گری میکند . از این راه تا دریاچه ، ده دقیقه است ؛ یعنی روی هم این راه جنگلی زیبا را در 40 دقیقه میپیماییم تا به دریاچه برسیم .
دریاچه ی ارواح ، یک جای زیبا و ترسناک در دل جنگل های سبز مازندران است . در کنار دریاچه ، آرامش ویژه ای میگیریم و به گشت در اطراف آن میپردازیم .
3 )) جنگل ارواح
همه ی راهی را که از جنگلبانی ، باید تا دریاچه پیمود ، درون جنگلی ژرف و انبوه ، خواهید رفت که به جنگل ارواح ، نامدار است . به گفته ی آقای جنگلبانی که آن جاست ، اگرچه میتوان شب را در این جنگل ، سپری کرد ؛ ولی خطراتی از جمله وجود جانوران وحشی و قاچاقگران چوب در جای جای این جنگل ، هشدارآمیز است . درختان کهن سال با ریشه ها و تنه هایی تنومند و ستبر ، برافتادن برخی از درختان به دنبال وزش بادهای سهمگین و ریزش باران های سیل آسا بر راه خاکی جنگلی ، پایکوبی زیبای برگ ها و شاخه های درختان بر فراز آسمان و چریدن گاوها در جای جای جنگل ، مژده ی طبیعتی زیبا و شگرف را برای شما به ارمغان میآورند .
برای مانایی شبانه به سوی شهر کوچک و زیبای شیرگاه میرویم تا در نفار آقا سلمان که سال 93 نیز مهمانش بودم ، بمانیم . نفار از مجموعه خانه های سنّتی مازندران است که در فراز زمین ، قرار گرفته و معمولاً دارای دیواری از پنجره های شیشه ایست .
فردا پس از خوردن ناشتایی ، راهی آبشار پلنگ درّه میشویم .
4 )) آبشار پلنگ درّه
راه آبشار پلنگ درّه با نصب تابلوها ، کاملاً مشخّص است . برای ورود به راه جنگلی اصلی که به سوی آبشار میرود ، از کنار یک جایگاه نگهبانی جنگل ، باید بگذریم . از این جایگاه تا آبشار ، 12 کیلومتر است . به نخستین سه راهی که میرسیم به سمت چپ رفته و راه را مستقیم پی میگیریم تا این که از روی یک پل که بر روی رودخانه ای ، بسته شده است ، گذر مینماییم . اندکی پس از این پل در سمت چپ ، راهی ، دیده میشود که با تابلوی آبشار ، مشخّص شده است . این راه برای خودروهای سواری و سبک ، مناسب نیست . از این جا تا آبشار ، اندکی بیش از 5 دقیقه راه است . راه 12 کیلومتری نگهبانی محیط زیست تا آبشار را با خودرو در 34 دقیقه ، میتوان پیمایش کرد .
ضمناً ورود گردشگران از ساعت 17 به محیط جنگل برای رسیدن به آبشار ، ممنوع میباشد .
در راه درازی تا آبشار ، یک سگ زیبای دوست داشتنی نیز ما را هم راهی میکند .
در کنار آبشار با سه تن از بچه های دوست داشتنی گردشگر که از تهران آمده اند ، آشنا شده و از آن ها ، نگاره برمیدارم و با تلگرام برای شان میفرستم .