مِیلاق از روستاهای کم تر شناخته شده ی استان است که در محدوده ی شهرستان آوج ، بخش آب گرم ، قرار دارد . توسّط یکی از دوستان آب گرمی که سال ها پیش برای کارهای گپردشگری آن منطقه با او ، آشنا شده ام ، میتوانیم یک نفر را که ساکن آب گرم ولی اهل میلاق است ، بیابیم تا در نبود دهیار که این روستا به دلیل جمعیّت کم ندارد ، میزبان و راهنمای ما در روستای میلاق باشد . از قزوین تا روستا را در 114 کیلومتر و یک ساعت و چهل دقیقه می پیماییم . برای رسیدن به میلاق ، باید پس از شهر آب گرم به نخستین سه راهی که میرسیم به سمت چپ پیچیده و پس از گذر از چند روستا از جمله کلنجین ، ارتش آباد و مصر آباد به راه شاخه ای میلاق برسیم . راه تا این جا ، آسفالته و از این جا تا میلاق ، خاکی مناسب است ؛ البتّه بخشی از راه را باید از درون یک مسیل یا رودخانه گذشت که در این فصل ، آب اندکی دارد . به میلاق که میرسیم ، در آغاز با راهنمایی آقای محمّد مشهدلو به سراغ چشمه ی نزدیک روستا میرویم تا از دیدگاه های دیدنی و آب روان چشمه ، بازدید و عکسبرداری نماییم . از چشمه که بازمیگردیم به درون روستا میرویم . از چند تن از اهالی ، دلیل نام گذاری روستا را میپرسم ؛ همگی به جز ریشه ی احتمالی از واژه ی ییلاق ، چیز تازه ای را بیان نمیکنند . یکی از اهالی میگوید که این جا ، پیش ترها ، کشتزار روستای کلنجین بوده و سپس به روستا ، تبدیل شده است . 12 خانوار و در حدود 65 نفر جمعیّت ساکن دارد که کارشان ، چوپانی و دام داری و بعضاً کشاورزی و کاشت گندم و یونجه هست . روستای کوچکیست و دورافتادگی اش از شهر ، باعث شده که بافت کاه گِلی و قدیمی اش ، هم چنان زنده بماند . درهای چوبی ، دولنگه و کلون دار در جای جای روستا ، دیده میشود . حتّی در چند نقطه ی روستا ، تپّه های انبارشده ی علوفه را برای چرای دام ها در فصل سرما ، میتوان دید . دبستان دوکلاسه ی روستا با نام مولود در جایی از روستا ، خودنمایی میکند . مسجد در ورودی روستاست . بافت قدیمی خود را که تیر چوبی و کاه گل است ، هنوز نگه داشته است . یک گِل نوشته ی قدیمی دارد . برای ناهار به خانه ی زیبای آقای عرب محمودلو میرویم و آب گوشت خوش مزّه ای را میخوریم . دیدن سگ ، گربه ، خر و گالش های باحال در یک خانه ی روستایی ، به راستی که دلچسب است . روستاهای اطراف میلاق ، عبارتند از : تخت میلاق ؛ امام زاده ؛ اَک ؛ کلنجین ؛ سبزک ؛ گاو زمین ؛ مصر آباد ؛ وروق ؛ پرسپانچ ؛ شهید آباد ؛ ینگجه و مینک . خانواده های رحیم لو ، عرب محمّدلو ، میرزامحمّدی ، حاج محمّدی و دین محمّدی از خانواده های ساکن در روستا هستند . آقایان مصطفی و مسعود عرب محمّدلو و محمود رحیم لو ، هموندان شورای روستا میباشند . روستا ، خانه ی بهداشت ندارد و آب آن از چشمه ، فراهم میشود و حدود بیست سالی هست که دارای برق شده است . گورستان روستا ، نقطه ی پایانی برنامه ی ماست . گورهای قدیمی زیادی ندارد و بر تپّه ای در کنار رودخانه ، قرار گرفته است .
سلام علیرضا جان عالی بود. درباره کندوی زنبور عسل وحشی هم مینوشتی
راستش کندوهایی که ما دیدیم ، خیلیل کوچیک و عموماً خالی بودن ؛