1 )) از قزوین به سمت روستای دینه کوه میرویم تا از چشمه ی یخ چره در نزدیکی این روستا ، دیدن بکنیم . برای رسیدن به این روستا ، دو راه هست ؛ یکی از سمت روستای انجیلاق و دیگری از سمت الموت خاوری و روستای باغ دشت . راه یکم ، بهتر است و ما هم آن را برمیگزینیم . از کهن راه تهران ، از قزوین ، بیرون میرویم و بیدستان و شریفیّه را پشت سر میگذاریم تا به روستای کوندج میرسیم . وارد کوندج شده و پس از گذراندن این روستا از پل زیرگذر آزادراه تهران که در نزدیکی نیروگاه رجائی ، قرار دارد بدان سوی آن رفته و وارد راه ارنگه و طالقان میشویم . به انجیلاق که میرسیم ، از این روستا ، وارد راه در دست ساخت قزوین به شهسوار میشویم . از این جا تا دینه کوه ، حدود 30 کیلومتر راه داریم . این راه در مجموع ، خوب است و زیرسازی شده است . از کنار راه شاخه ای روستای چاله هم میگذریم . روستای امرودک را هم در کناره ی راست راه میبینیم و سپس به دینه کوه میرسیم . از قزوین تا دینه کوه ، 58 کیلومتر را در دو ساعت میپیماییم .
آقای عنایت ، من ، مروّت الله پیکانی و خاله ( که میزبانان مان در دینه کوه بودند )
2 )) در دینه کوه با خانواده ی خوب دوستم ، آقامیثم پیکانی ، قرار داریم تا ما را به چشمه ببرند . خانه ی دوستم را می یابیم و با تعارف مادر مهربانش ، وارد خانه میشویم . کمی استراحت در یک فضای سنّتی و دلچسب در کنار خوردن میوه و نوشیدن چایی ، انرژی خوبی به ما میدهد .
من ، آقابهروز و مهدی
3 )) با رسیدن آقابهروز ، پسرخاله ی میثم با هم دیگر به سمت چشمه ی یخ چره به راه میافتیم . راه چشمه از میان کوچه باغ های روستا میگذرد و تنها ده دقیقه با روستا ، فاصله دارد ؛ بدبختانه چشمه ، آب چندانی ندارد ولی همین آب اندک ، خنکای خوشایندی دارد . برای همین خنکا ، نام یخ و برای ریختن آب چشمه از بلندی ، نام چره را بدان داده اند .
4 )) ناهار خوش مزه ای را در خانه ی پدری میثم عزیز ، نوش جان کرده و پس از استراحت در کنار گرمای چراغ علاء الدّین به قزوین برمیگردیم .
گرمای این چراغ ، کف پاهایم را نوازش میداد
سنّت و طبیعت در این روستا ، موج میزند .