سی ام خرداد ماه هست ؛ تا جهرم اومدم و تصمیم دارم امروز برم به سمت آتشکده ی آذرفرنبغ که یکی از سه آتشکده ی نامدار ایران بوده در گذشته ها . ساعت ، 9 و هشت دقیقه ی بامداد هست که از شهر جهرم به سمت لار میرم . توی راه ، کلاه یه موتوری از سرش میفته که در نمی یابه ؛ بدبختانه شرایط ، به گونه ای هست که منم نمیتونم بهش بگم که کلاهشو برداره ؛ ببخشید به هر حال . از روستای رزک میگذرم و به یک سه راهی میرسم که راه سمت راستش به سوی جویم ( Joyom ) میره ؛ وارد جویم میشم و سپس میرم به سمت بنارویه . روستاهای فرشته جان و حسن آباد رو میگذرونم و به یک سه راهی میرسم ؛ به سمت راست و به سوی ده فیش میرم . از روستاهای دامچه ، ده فیش ، جلال آباد ، لاغران و بلغان میگذرم . به چهارراه که میرسم به سمت چپ میرم که میره به سوی روستای کاریان ؛ ساعت ، 12 و ده دقیقه هست که به کاریان میرسم ؛ همون جایی که آتشکده ی منسوب به آذرفرنبغ در اون جا ، قرار گرفته . پس از ورود به کاریان میرم سراغ سوپر مارکت بزرگ روستا و از اون ، نشونی آتشکده رو میگیرم . با برخوردی خوب ، نشونی رو میده و من هم بر پایه ی نشونی ، راه رو میپیمایم ؛ امّا هر چی جلوتر میرم ، چیزی نمیبینم . مجبور میشم دوباره برگردم به روستا و دوباره برم سراغ همون آقا . این بار ، یک نشونی سرراست تر از درون روستا بهم میده و منم این بار میتونم به سادگی آتشکده رو بیابم . از روستای کاریان تا آتشکده ، راه خاکی هست که ماشین هم میره . پیاده میشم ؛ هوا به سختی گرمه ؛ دماسنج ماشین ، 57 درجه رو نشون میده . از آتشکده ، چیزی جز یک تلّ بلند خاکی نمونده ؛ البتّه در چند سمتش ، دیواره های کوتاه خشتی ، دیده میشن .
به گفته ی یکی از استادای مسلّم گردشگری و تاریخ ایران ، جناب آقای دکتر کشیری ، این جا ، مکان قطعی این آتشکده نیست و مکان قطعی آتشکده ، هنوز مشخّص نشده .