ایرانگشت ایران و ایرانگردی سفر
رفتن به جنگل های زیبای خلخال ، روان انسانی را صیقل داده و جلا میبخشد .
برای دسترسی به این جنگل های زیبا و دلنشین ، به روستای اندبیل میروم . در آن جا به سراغ یک مغازه ی خواربارفروشی میروم و با صاحب آن به سخن مینشینم . مرد خوب و میان سالیست . از او میخواهم که برای من ، راهنمایی برای جنگل پیمایی بیابد و او ، خودش را پیشنهاد میکند . با هم دیگر و پس از مدّتی که آقای علی معصومی ، کارهایش را راست و ریست میکند و با خریدن مقداری آذوقه و ریختن آن ها در کوله به همراهی آن دوست ارجمند به سوی جنگل های انبوه خلخال به راه میافتیم .
راه زیباییست . در آغاز ، از درخت ها ، خبری نیست ولی پس از پشت سر گذاشتن یک مجتمع رفاهی ـ اقامتی ، درخت ها ، خود را از دور ، نمایان میسازند . منظره ی بسیار زیباییست . بر بالای تپّه ای سبز میرویم ؛ وای که چقدر فوق العاده است . در یک سوی که دوردست های استان گیلان است و با مه ، پوشانده شده است ، زیبایی های بسیاری به چشم میرسند و سمت دیگر که استان اردبیل است و ما در این بخش هستیم ، پوشیده شده است از درخت و جنگل . جالب ، این جاست که هوای این بخش ، اجازه ی ورود مه سنگین بخش گیلان را به این سمت نمیدهد و مه در آسمان ، پای کوبان و در حال جنبش است . کمی که جلوتر میرویم ، مجبور میشویم از میان درختانی که با تیغ های سهمگینی پوشیده شده اند ، بگذریم . خم و راست میشویم تا با تیغ کم تری ، برخورد داشته باشیم . راه را پی میگیریم تا دوباره به دشت میرسیم . در این دشت زیبا ، گل های رنگارنگ دلنشین دیده میشوند که هر یک به رنگی بسیار قشنگ از جمله سپید ، زرد ، نارنجی و قرمز ، خودنمایی میکنند . در راه برگشت ، با یک جنازه ی مار که بدبختانه در زیر چرخ های خودرویی ، له شده است و هم چنین اندازه ای از سرگین گراز ، رو به رو میشوم . از دیدن جنازه ی مار ، بسیار ناراحت میشوم .
جنگل پیمایی خوبی داشتیم . بسیار چسبید .
