قم گردی
دو سال و نیم در شهر قم ، دانشجو بودن و پیداکردن دوستان خوبی اعم از آخوند و شخصی و مذهبی و غیرمذهبی ، تجربه ی شیرین دیگری بوده است در زندگی من .
با فراخوانی دوست خوبم ، محمدرضا طاهری ، از وکلای دادگستری استان قم و هم چنین با پیشنهاد مادر خوبم برای بازدید از چند جای دیدنی استان قم ، راهی این خطه ی کم تر شناخته شده ی ایران زمین میشوم .
از قزوین تا قم ، راه درازی نیست و میتوان آن را در حدود دو ساعت و نیم در یک آزادراه مناسب پیمود . به قم که میرسم با دوست خوب دیگر قمی ام ، آقای مهدی وفائی که خود از علاقه مندان گردشگریست ، قرار میگذارم تا با هم به دیدن بازار قدیم قم برویم .
1 )) بازار قدیم قم
بازار قم در خیابان عمار یاسر ، نزدیکی های آرامگاه فاطمه ی معصومه ، قرار گرفته است . این بازار ، دارای دو راسته ی مستقیم است که در بخش هایی با یک دیگر ، پیوند می یابند . سردر بازار ، بسیار زیباست .
کهنای بازار را به دوره ی سلجوقی ، وابسته میدانند . در یکی از دالان های بازار ، هنوز نگارگری ها و آرایه های بالای مغازه ها ، خودنمایی میکنند ؛ اگرچه بخش هایی از آن ها ، فروریخته اند .
قدم زدن در بازاری که هم رنگارنگ است از کالاها و اجناس و هم پر از رفت و آمد و ازدحام ، حس خوبی به گردشگر میدهد .
به جرأت ، میتوان زیباترین بخش بازار قم را تیمچه ی بزرگ آن دانست ؛ همین که وارد تیمچه میشوم ، ابهت و شکوه این تیمچه ی محشر ، هوش را از سرم میرباید .
تیمچه ی بازار قم ، دارای کهنای قاجاریست و خیره کننده ی چشم ها . همینک این تیمچه به فرش فروش ها ، ویژه شده است .
یکی دیگر از دیدنی های بازار ، گرمابه ی حاج عسکرخان است که به سال 1216 هجری قمری در این جا ، ساخته شده است که امروزه برای آقایان ، قابل بازدید و بهره گیری است .
بازار قم ، دارای چندین مسجد هم هست که نوسازی شده اند .
ورودی دیگر بازار از خیابان آذر میباشد .
یک دوچرخه ی خاطره ناک
سپس با آقامهدی و پس از نوشیدن یک نوشیدنی خنک ، راهی آرامگاه معصومه میشویم تا از آرامگاه مهد علیا ، دیدن کنیم . در راه از گورستان شیخان و آرامگاه دکترقریب نیز دیدن میکنیم .
2 )) آرامگاه مهدعلیا
مادر ناصرالدین شاه و طراح اصلی کشتن امیرکبیر در صحن اصلی آرامگاه معصومه به خاک سپرده شده است که بنا بر گفته ها و شنیده ها ، پس از انقلاب و با دستور صادق خلخالی ، ویران گشته است .
امروزه ، محوطه ی این آرامگاه و آرامگاه محمدشاه قاجار به دفتر مدیریت حرم ، تبدیل شده و چیزی از آن ها بر جای نمانده است .
برای دیدن دوست خوبم ، محمدرضا به دفتر وکالت وی در خیابان امین میرویم . او را میبینم و مورد پذیرایی گرمش واقع میشوم .
با رسیدن همسر و فرزند کوچکش ، هانا ، راهی خانه ی تاریخی یزدان پناه میشویم تا شام را در آن جا ، صرف کنیم . شام مفصلی را نوش جان کرده و برای خواب به خانه ی پدری محمدرضا میرویم .
با برادر محمدرضا که او هم مهدی ، نام دارد ، سال ها پیش ، دیدار داشته بودم ولی در این دیدار ، متوجه دگرگونی های شگرفی در چهره اش میشوم ؛ به هر حال گذر عمر است دیگر . شب را در خانه و با استراحتی کامل میگذرانم .
بامدادان پس از خوردن ناشتایی دلچسب با نان تازه ، همراه با دو تا آقامهدی و پارسای عزیز ، راهی روستای طایقان میشویم .
3 )) روستای طایقان
اهالی قم به این روستا ، داقان میگویند ؛ گمان نمیکنم این واژه به چم ویرانه ، بیهوده و بیخودی باشد ؛ چون دوستان قمی ام ، این موضوع را رد میکنند .
روستنای طایقان با فاصله ی اندکی از شهر قم ، قرار دارد و راه دسترسی بدان نیز بسیار مناسب و خوب است .
یک یشوازاده به نام محسن در یک آرامگاه ساده با ضریحی فلزی و سبزرنگ در این روستا هست ؛ هم چنین گورستانی دارد با سنگ گورهای کهن و آرامگاه تنی چند از جان باختگان جنگ .
ضریح پیشوازاده
با گشتی که در این روستا میزنم ، میتوانم چندین خانه ی قدیمی با درهای چوبی را پیدا کرده و از آن ها ، نگاره بگیرم .
نکته ی گیرا ، این که بر روی دیوار یا درِ برخی خانه ها ، واژه ی «« جلسه »» ، نوشته شده است که احتمالن برمیگردد به نشست های مذهبی و قرآنی .
یک پل قدیمی که به احتمال بسیار ، به دوران صفوی ، وابسته است بر روی رودخانه ای کم آب در کناره ی روستا ، دیده میشود . این پل ، دارای دو دهانه است که یکی از دیگری ، بزرگ تر میباشد .
پس از دیدن این روستا و هم چنین دیدن پیشوازاده ای نوساز در نزدیکی این روستا به نام اسماعیل ، به قم برمیگردیم تا به همراهی محمدرضا ، مژگان ، هانا و سپهر ، راهی روستای قاهان شویم .
4 )) روستای قاهان
حدود 80 کیلومتر که از قم به سمت ساوه برویم به روستای خوش آب و هوا و زیبایی به نام قاهان میرسیم . راهش ، مناسب و بخش پایانی آن ، پرپیچ و خم است .
روستای قاهان ، روستای بزرگیست با خانه های نوساز بیش تر نسبت به طایقان ؛ اما اگر در کوچه پس کوچه هایش ، قدم بزنیم ، هم چنان میتوانیم خانه هایی با بافت روستایی را نیز ببینیم .
برای خوردن ناهار خوش مزه ای که محمدرضا ، زحمت خرید آن را بر دوش گرفت در کنار رودخانه ی باصفائی که از دره ی کناری روستا میگذرد ، برای دیدن روستا و نگاره برداری از آن ، به راه میافتم و میتوانم خانه ها و سازه هایی با چوب و خشت و بسیار زیبا را ببینم .
نام جالب یک خیابان
باغ رودخانه ی قاهان
قاهان ، دارای یک مرکز نیروی انتظامی نیز هست .