شنبه 1 اردیبهشت 1403
خانه / استان ها / خراسان جنوبی / روستای نای بند

روستای نای بند

یکی از روستاهای گردشگری استان خراسان جنوبی ، نای بند است که در نزدیکی شهر طبس ، قرار دارد ؛ ولی من از سمت روستای خور به این روستا میروم . از بیرجند تا نای بند ، 250 کیلومتر است که من ، روز گذشته تا خور آمده و 80 کیلومتر از این راه را پیموده ام . پس 170 کیلومتر میماند در راهی یک دست که در اطرافش ، بیابان است و کویر . در میانه های راه که برای برداشتن نگاره ، پیاده میشوم ، درِ خودرو ، بسته نمیشود ؛ هر کاری میکنم ، نمیتوانم در را ببندم ؛ در نتیجه با یک دست ، در را نگه میدارم و با دست دیگر ، خودرو را میرانم ؛ البتّه با احتیاط فراوان . به پارکینگی در کنار راه میرسم که چند کامیون در آن ایستاده اند . از یکی از آن ها ، انبر دستی اش را میگیرم تا شاید بتوانم در را درست بکنم ؛ امّا هر کاری میکنم ، نمیشود ؛ به ناچار با همان وضع فلاکت بار ، راه را پی میگیرم تا سرانجام به پلیس راه میرسم که راه روستای نای بند از همین جا با یک راه شاخه ای ، جدا میشود . تابلوی ورودی نای بند برای زمانی است که هنوز شهرستان طبس برای استان یزد بوده است . در نای بند با علی آقا ، قرار دیدار دارم تا ضمن پذیرایی ، راهنمایی مرا در روستا بر دوش بگیرند . علی آقا ، به سرعت درِ خودرو را برایم ، درست میکند ؛ از سرعت او در انجام این کار ، شگفت زده میشوم . علی آقا ، مرا با دو پسر نوجوان به نام های مهدی و محمّد ، هم راه میکند تا روستا را بگردیم . با این دو نوجوان ، دل به روستا میزنیم و جای جای آن را میگردیم . روستای نای بند از روستاهای قدیمی این منطقه است که هنوز برج و باروی گلین آن و چندین ساباط ( کوچه های سقف دار ) بر جای مانده اند . نخلستان های اطراف روستا نیز رخ مینمایانند . با بچه ها به آب گرم دیگ رستم میرویم که در فاصله ی حدود ده کیلومتری روستاست . آبی است بسیار جوش و داغ که از چشمه ای ، بیرون میزند و در راه به رنگ های سرخ و سبز درمیآید و سپس به یک استخر بزرگ میریزد تا مردم برای آب تنی از آن ، بهره ببرند . سپس پیش بی بی خدیجه میرویم . پیرزنی تنها در گوشه ای از روستا که میگوید هشتاد سال سن دارد و به کار بافت دستاوردهای حصیری ، مشغول است . به درون خانه ی او میرویم . از او ، فیلم و نگاره گرفته و دقایقی با او ، هم سخن میشوم . چند نمونه از ساخته های دستی اش را هم خریداری میکنم . حیف این هنر زیباست که خریده نشود . پس از این گشت و گذار که دیگر هنگامه ی ناهار ، فرا رسیده است به خانه ی علی آقا میرویم . ناهار محلّی و خوش مزه ای را به نام قوروتی به هم راه خرما ، نان فتیر و پیاز میخوریم . غذای بسیار خوش مزه و توانزاییست . از بانوی علی آقا ، شیره ی خرما هم میخرم و لختی در خانه ی شان ، استراحت میکنم .

روستای نای بند

نمونه ای از ساباط

روستای نای بند

روستای نای بند

نخلستان

روستای نای بند

روستای نای بند

روستای نای بند

روستای نای بند

روستای نای بند

روستای نای بند

روستای نای بند

روستای نای بند

روستای نای بند

روستای نای بند

آب گرم دیگ رستم

روستای نای بند

روستای نای بند

تافتون محلّی

روستای نای بند

سبد دست بافت بی بی خدیجه

روستای نای بند

قوروتی

روستای نای بند

نان فتیر

روستای نای بند

روستای نای بند

روستای نای بند

 

درباره ی اشکان هاشمی

اشکان هاشمی هستم ملقّب به مرد همیشه در سفر ؛ زاده ی 6 اردیبهشت 1362 ؛ دل داده ی ایران و تاریخ و طبیعت بی مانندش . سفر رو به صورت رسمی و ثبت شده از 14 اردیبهشت 1385 با سفری دلچسب به استان آذرآبادگان باختری ، آغاز کردم

مطلب پیشنهادی

استان سمنان

استان سمنان

استان سمنان با همراهی هم سفر عزیزم ، مرصاد میریم به سوی استان سمنان تا …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.