۱ )) یکی از مناطق دورافتاده ی استان قزوین ، منطقه ایست به نام درّه ی کهریز که در بخش کوهین ، دهستان قاقازان ، قرار گرفته است . این منطقه به گفته ی یکی از اهالی تا حدود ۵۰ سال پیش ، مسکونی بوده است ؛ شواهد ساخت و ساز نیز حکایت از همین موضوع دارند . تپّه ای بزرگ که آماج یورش تاراجگران میراث فرهنگی قرار گرفته و دچار کند و کاوهای بسیاری شده است و وجود تکّه های بسیار از سفال های شکسته ی بزرگ و کوچک و رنگی و ساده ، تأیید کننده ی همین موضوع میباشند .
حسن ، زینب ، میرحسین ، من و پروین بر روی تپّه ی تاریخی کهریز
۲ )) برای رسیدن به منطقه ی درّه ی کهریز ، باید کهن راه قزوین به رشت را پی گرفت ؛ پس از رسیدن به راه شاخه ای روستا و آب گرم یله گنبد به سمت راست پیچید . با دیدن یک راه خاکی در سمت راست ، وارد آن شد . به کشتزارهای روستاییان که میرسیم ، تپّه ای را میبینیم که کند و کاوها در آن ، مشخّص هستند . وجود یک رودخانه در درّه نیز شاهد دیگریست برای یافتن آن .
فاصله ی زمانی این منطقه تا قزوین ، یک ساعت و فاصله ی مسافتی آن ، حدود ۶۰ کیلومتر میباشد . در میانه ی راه ، باید از روستاهای حسین آباد و آقابابا نیز گذر کرد .
۳ )) کمی آن طرف تر ، میتوان از یک گورستان بسیار کهن با سنگ گورهای تراش خورده و حکّاکی شده که برخی از آن ها ، شکسته شده و برخی دیگر ، سالم مانده و بسیار زیبا هستند نیز دیدن کرد . بر روی بیش تر این سنگ ها ، تصاویری از مهر ، تسبیح ، کوزه یا خمره ، شانه ، اسب و سوار آن که نیزه بر دست دارد ، تفنگ ، گل لوتوس و قلیان با تاریخ هایی هم چون ۱۳۷۱ ماهی ، ۱۳۰۶ ماهی ، ۱۳۱۰ ماهی و ۱۳۲۵ ماهی ، حک شده اند . هم چنین بر فراز این گورستان ، ویرانه های یک سازه ی سنگی و ساروجی ، دیده میشود که با توجّه به این که در کنار گورستان ، قرار گرفته و پارچه های سبز بدان ، بسته شده اند و هم چنین مانده های پایه های یک گنبد بر فرازش ، دیده میشود ، میتوان گمانه زد که یک سازه ی آرامگاهی بوده است . وجود این گورستان در نزدیکی درّه ی کهریز نیز نشانه ی دیگریست بر این که این جا ، یک منطقه ی مسکونی بوده است .
برج زیبا و ویرانه ای که بر فراز گورستان و در بلندای ۱۸۰۰ متری دیدیم .
۴ )) روستاهایی که منطقه ی درّه ی کهریز را فراگرفته اند ، روستاهای اوچ تپّه ، شادتپّه ، باور و یله گنبد هستند .
۵ )) بدبختانه پوشش گیاهی منطقه ، بسیار ضعیف میباشد .
با این نیسان باحال ، منطقه را گشت زدیم …
بخشی از ناهارمان ، نان ساج بود ؛ روستای خرکان پایین
حسن ، آقای وحید چگینی که راهنمایی و پذیرایی از ما را بر عهده داشت ، میرحسین و من
زینب ، میرحسین ، من ، پروین و حسن
میرحسین ، من ، زینب ، پروین و حسن سوار بر نیسان
همگی با خانواده ی چگینی در خانه ی روستایی شان
زهرا چگینی ، دختر دوست داشتنی و شیطون آقا وحید
دوغ بسیار خوش مزه ی محلّی
سفر بسیار لذت بخشی بود
سلام. بسیار لذت بردم
درود و سپاس از شما