خررود

به نام خداوندگار زیبایی

13 فروردین 1391

گردشگران : دو نفر ( علی رضا هاشمی و محمّد کوچک تبار )

رأس ساعت 32 : 9 روز زیبای طبیعت ، 13 فروردین ماه ، در کیلومتر 823 از شهر قزوین ، خارج می شویم تا روزی به یادماندنی را در کنار رودی که به نام خر ، نامگذاری شده است ، بگذرانیم . از شهرهای اقبالیّه و تاکستان می گذریم و پس از رسیدن به سه راهی زنجان ـ همدان به سمت همدان ، مسیر را پی می گیریم . از خرّم دشت که می گذریم ، حدود 10 کیلومتر مسیر را ادامه می دهیم و از نخستین دوربرگردان ، جادّه را دور زده و به سمت مخالف ، طیّ مسیر نموده و وارد فرعی سمت راست جادّه که به سوی روستای حسن آباد سادات می رود ، می شویم . در همان اوایل مسیر که رود خروشان نیز کاملاً مشخّص است ، یک فرعی خاکی در سمت چپ جادّه ، نمایان می شود که وارد آن می شویم . دیگر به کناره ی رود خروشان رسیده ایم . ماشین را در جای مناسبی ، متوقّف نموده و با برداشتن توشه ی راه و باتون ها ، آماده ی رودنوردی می گردیم .

ساعت ، 25 : 10 و کیلومتر 897 است که به مقصد رسیده ایم . واژه ی خر در زبان فارسی کهن به معنای بزرگ ، استفاده می شده است و در ترکیباتی مانند خرخوان ، خرپول و مانند آن ها ، امروزه نیز به کار می رود که افاده ی بزرگی و عظمت می کند . از آن جا که این رود هم خروشان و عظیم است ، خررود ، نام گرفته است . اکنون که فصل بهار نیز می باشد ، خروش آب ، دوچندان شده و هر چه را که در راه خویش می بیند ، برمیدارد . سرچشمه ی این رود عظیم کوه های خرقان خمسه است و پس از عبور از دشت قزوین و دریافت آب چند رود بزرگ و کوچک دیگر و طی کردن مسیری طولانی به دریاچه ی نمک قم می ریزد . مسیر را تا جایی که ممکن است از کناره ی رود ، طی می کنیم ولی به مکانی می رسیم که به ناچار ، باید دل را به رود خروشان بزنیم . با کمک یک دیگر و با بررسی عمق رودخانه به وسیله ی باتون ها ، عرض رود خروشان را که بر اثر باران های سهمگین ، فوق العاده گل آلود نیز هست ، طی کرده و به سوی دیگر رود می رویم . عبور از عرض رودخانه ای خروشان ، اگرچه کاریست تا حدودی خطرناک ولی بسیار هیجان انگیز است .

  پیاده روی را تا ساعت 12 ، ادامه می دهیم و آن گاه در خشکی کوچکی که در وسط رودخانه به شکل یک جزیره ، تشکیل شده است ، به استراحت و چرت ظهرگاهی در هوای ملس بهاری می پردازیم . چرتی کوتاه در وسط دل یک رودخانه با صدای موسیقی آب ، بسیار می چسبد . پس از نیم ساعتی به سمت ماشین برگشته و در کنار آتشی که برپا می کنیم ، ناهار را خورده و پس از لختی استراحت بازمیگردیم .