تبریز ، خیابان شمس تبریزی
این خانه از سازه های دوره ی قاجار در تبریز است . این خانه ، در گذشته ، دارای حیاط اندرونی و بیرونی و فضاهایی هم چون آشپزخانه ، اصطبل و … نیز بوده ؛ لیکن کالبد وضع موجود سازه ، وابسته به دوره ی پسین می باشد . این خانه به دلیل وابستگی به ستّارخان به نام این مرد بزرگ ، نامدار گشته و سازمان میراث فرهنگی آذربایجان خاوری ، آن را در تاریخ 14 / 07 / 1386 در سیاهه ی آثار مردمی کشور ، زیر شماره ی 19743 به ثبت رسانده و به دنیال آن ، کارهای بازسازی و استحکام بخشی ، پس از تملّک سازه از سوی این سازمان ، اجرا گردیده است . خانه ی تاریخی ستّارخان در محلّه ی امیرخیز تبریز به هنگام مبارزات آزادی خواهی مردم ، نقش دارای اهمّیّتی داشته و این محلّه به عنوان مرکز سنگینی و جایگاه فرماندهی مجاهدین مشروطه خواه تبریز ، مطرح بوده است . ستّارخان یا همان ستّار قره داغی ، فرزند حاج حسن قره داغی در سال 1285 کوچی ماهی به جهان آمد . وی ، پس از به توپ بسته شدن مجلس شورای مردمی توسّط محمّدعلی شاه و آغاز دوران استبداد کوچک به هم راه باقرخان در رأس مبارزات پاداستیدادی مردم قرار گرفته و جنبش با برخورداری از پشتیبانی و هم کاری روحانیّت مبارز و استبدادستیز به ویژه جان باخته ثقت الاسلام تبریزی ، مشروطه خواهان تبریز را در جنگ های یازده ماهه ی تبریز ، رهبری کرده و به پیروزی رساندند . به پاس این خدمات ، ستّارخان و باقرخان از سوی مجلس شورای مردمی به ترتیب به القاب سردار ملّی و سالار ملّی ، ملقّب گشتند . چندی پس تر ، ستّارخان به تهران ، فراخوانده و در رخداد بوستان اتابک ، زخمی شد و به دنبال همان زخم در تاریخ 28 ذی الحجّه ی سال 1332 کوچی ماهی درگذشت و در باغ طوطی در کنار حرم عبدالعظیم حسنی به خاک سپرده شد . این جا در تاریخ 17 خرداد 88 ، هم گام با همایش مردمی سرداران مشروطیّت به دست مــــــــــسؤولین برجسته ی دولت نهم ، مورد بهره برداری قرار گرفت .
ویژگی های خانه ی ستّارخان : موقع جغرافیایی = استان آذربایجان خاوری ـ شهر تبریز ـ خیابان شمس تبریزی ـ کوی امیرخیز ـ کوچه ی ستّارخان باختری ، کاشی 21
کهنا = معاصر
این خانه ، هم اکنون به عنوان مرکز کمیسیون حقوق بشر اسلامی ، مورد بهره برداری قرار می گیرد .
ماجرای کامل زندگی ستّارخان را به هم راه رخداد بوستان اتابک می توانید در سفرنامه ی این جانب که در سفر استان تهران بر سر آرامگاه ستّارخان ، حاضر شدم ، بخوانید .
امیر علی محمّدی و من در حیاط خانه