این استاد برجسته ی ادبیّات پارسی و سراینده ی نامدار ، در گورستان محوّطه ی آرامگاه حافظ ، خفته است . سنگ گورش ، یک سنگ سیاه رنگ است که بر روی آن، نام و سروده ای از وی با تاریخ زاده شدن و درگذشتش ، نگاشته شده : 1293 تا 1365 و بر روی پایه ای مرمرین ، نشسته است .
نوشته ی روی سنگ گور وی :
دکترمهدی حمیدی شیرازی
استاد سخنسرا و شاعر توانا
مرد راستی و درستی و آزادگی که اگر به تن در این خاکدان آرمید به جان و زبان در جهان جاودان خواهد ماند .
1365 ـ 1293
از غمی میسوزم و ناچار سوزد از غمی / هر گه را رنج درازی مانده و عمر کمی
دل که از بیم فنا ، چون بحر پروایی نداشت / دم به دم بر خویش میلرزد کنون چون شبنمی
گاه گویم زندگانی چیست ؛ عین سوختن / تا نمیرد شمع از سوزش نیاساید همی
چشم بینا نیست مردم را و این بهتر که نیست / ورنه هر گهواره ای ، گوری است ؛ هر عیشی ، غمی
درد بی درمان من ای کاش تنها مرگ بود / ای بسا دردا که پیشش مرگ باشد مرهمی
گر ز چشم من به هستی بنگری بینی مدام / خواب شوم ناگواری ؛ عیش تلخ ورهمی
ور بجویی از زبان کلک من معنای عمر / درد جانسوز فریبایی ؛ بلای مبهمی
وآن بهشت و دوزخ یزدان که از آن وعده هاست / با تو بنشستن زمانی ؛ بی تو بنشستن دمی