توداران ، روستایی است که همیشه بر سر راه آبیک که به سمت محلّ کارم می روم ، تابلوی راهنمای آن را می بینم و چه بسیار دوست می داشتم که برای یک بار هم که شده به آن سو رفته و از این روستا ، بازدید کنم . رأس ساعت 9 و سی و دو دقیقه از زیباشهر که محلّ قرارم با محمّد است و در حالی که کیلومترشمار خودروی پراید محمّد ، عدد 121501 را نمایش می دهد از جادّه ی قدیم تهران به سمت مقصدمان به راه می افتیم . پس از عبور از روستای کوندج به شهرک ناصرآباد می رسیم و پس از لختی انتظار و خرید اقلام خوراکی در این شهرک ، سه راهی انتهای شهرک ناصرآباد را که با تابلوی بهجت آباد ، مشخّص شده است به سمت چپ و به سوی کوه های سر به فلک کشیده ی طالقان ، رهسپار می شویم . از روستای زیبا و کوچک بهجت آباد هم می گذریم . از پایان این روستاســـــــت که پیچ و خم های وحشتناک و در عین حال دیدنی جادّه ی توداران ، نمایان می شوند . پیش از سفر در جست و جوی اینترنتی ، با مطالبی در مورد وجود تأسیسات هسته ای در نزدیکی روستای توداران ، رو به رو شدم ؛ ولی چــیزی را به چشم ندیدم . تنها مرکزی که در راه از کنار آن ، عبور می کنیم ، مرکز آموزش نظامی شهدای جوادنیاســــــــــت . به اوّلین سه راهی آسفالته که می رسیم به سمت راست می پیچیم و سرانجام دورنمای روستای توداران و بقعه ی بی بی سلیمه را می بینیم . پس از 54 دقیقه طیّ مسیر و 43 کیلومتر رانندگی به روستای توداران می رسیم . با پرسش از اهالی ، خودرو را در نزدیکی یک خانه ، متوقّف کرده و پیاده به سمت بقعه به راه می افتیم . ساعت حرکت ، 10 و 29 دقیقه و ساعت رسیدن به بقعه ، 10 و 43 دقیقه است ؛ یعنی 14 دقیقه پیاده روی می کنیم . بقعه بر بالای یک تپه ی کم ارتفاع و در کنار قبرستان روستا ، واقع شده است . زیبایی خاصّ بقعه ، تأثیر معنوی شگرفی بر انسان می گذارد . گنبد آجری بر روی یک اتاق ساده ی 12متری با یک حیاط نیمه ساخته ی کوچک که دور آن را احاطه نموده است . در این مکان ، دو تن از نوادگان ائمّه به نام های حلیمه خاتون از نوادگان امام کاظـم ( ع ) و سلیمه خاتون از نوادگان امام رضا ( ع ) خفته اند . پس از خواندن زیارت و کمی استراحت از راه زیبایی که به سمت بام بقعه ، ختم می شود به کنار گنبد رفته و با آن هم عکس می گیریم . در راه بازگشت نیز سری به قبرستان روستا زده و از قبرهای کهن آن ، دیدن می کنیم .