آدینه 25 مرداد 1392 ، پس از خوردن ناشتایی ، به تنهایی روانه ی منطقه ی زیبا و پرراز سولقان در اپاختر شهر تهران میشوم . پس از ورود به شهر تهران از سمت بزرگ راه شیخ فضل الله نوری ، وارد شاخه ی شهیدهمّت باختری شده و پس از دیدن تابلوی برون روی کن و پیشوازاده داوود ، این برون رو را میپیمایم . بدبختانه راه پیشوازاده داوود ، بسیار خراب و نامناسب است . حدود 20 کیلومتر مانده تا پیشوازاده داوود ، تابلویی ، راه سمت چپ را نشان میدهد که به سوی روستای سنگان بالا و پایین ، پیشوازاده عقیل و پیشوازاده قاسم میرود . این راه ، سربالایی است . وارد این راه میشوم و پس از گذر از روستای سنگان پایین به ورودی روستای سنگان بالا میرسم که با پرداخت 15000 ریال به عنوان عوارض ورودی روستا ، وارد این روستا میشوم . راه را پی میگرم تا پس از بیرون رفتن از روستا به پیشوازاده ی پایان روستا به نام پیشوازاده قاسم میرسم . خودرو را در جای مناسبی ، نگه داشته و پس از بهره گیری از دستشویی پیشوازاده در ساعت 8 و 15 دقیقه ، راه کوهپیمایی را آغاز میکنم . حدود 4 سال پیش بود که به این پیشوازاده در سفر 24روزه ی استان تهران ، آمده بودم ؛ دیدن دوباره ی این پیشوازاده ی سبز کوچک ، مرا به خاطرات زیبای آن روزها برد . بخش بزرگ تر راه کوهپیمایی ، خودرو رو است ولی از آن جا که راه ، خصوصی و ویژه ی روستاییان است ، ورود خودروهای غیر ساکنین روستا بدان ، ممنوع میباشد . در راه ، تنها یک چشمه ی کوچک آب ، هست که هم از آن مینوشم و هم ظرفم را پر میکنم . نخستین سه راهی را به سمت چپ میروم و راه را مستقیم پی میگیرم . سربالایی های پرشیب و تندی را میگذرانم تا آن که دورنمای آبشار ، پیدا میشود . پایان راه نیز یک سه راهی ، دیده میشود که آن را هم به سمت چپ میروم و در این جاست که یک راه مالرو بر روی دامنه ی کوه سمت راست ، پیدا میشود . همین راه را پی میگیرم تا در ساعت 10 و 15 دقیقه پس از یک کوهپیمایی نیمه سبک دوساعته به پای آبشار بلند سنگان میرسم . آبشار سنگان در بلندایی حدودا 80 متری بر روی سنگ هایی که در درازای زمان به دنبال روان شدن آب ، صیقل داده شده و بسیار پاک و درخشان هستند ، روان است . اگرچه آب آبشار به خاطر فصل گرما ، کم است ولی بلندای زیاد افتادن آب ، باعث تلطیف هوای اطراف آبشار و لیزبودن سنگ های پایین آبشار است . در سمت چپ آبشار ، غار کوچکی دیده میشود که همان غار نامدار بیوک آغاست ؛ کوهنورد تبریزی که این غار را برای بهره گیری کوهنوردان راه توچال به دست خود ، کنده است . کمی آن سوتر نیز آبشار کوچک تری دیده میشود . ناهار را در کنار آبشار ، میخورم ؛ کمی به نوشتن دل نگاره ها و خاطرات در دفترم میپردازم و سپس راه برگشت را پی میگیرم .