جمعه 13 مهر 1403

دژ بابک

دژ جاویدان یا دژ جمهور یا دژ بذ یا دژ بابک ، 2300 تا 2600 متر از رویه ی دریا ، بلندا دارد و من ، این امر را به روشنی ، حس می کنم .

اطراف این دژ را از هر سوی ، درّه هایی به ژرفای 400 متر تا 600 متر ، فراگرفته است و تنها ، یک راه ورودی دارد .

از همین جا بوده که بابک خرّمدین ، قهرمان تاریخی آذربایجان و یارانش به مدّت 23 سال ، سپاهیان جانشینان عبّاسی را که برای سرکوب جنبش و خیزش او آمده بودند ، در کوه ها و گردنه ها ، سرگردان کرد و با شبیخون های خود ، آنان را از دم تیغ گذراند و به شکست ، وادارشان کرد .

در کشفیّات و پژوهش های باستان شناسی ، آن چه از دژ جمهور به دست آمده ، عبارتند از : تنورهای گوناگون پخت نان ، سفالینه های منقوش و لعابدار و سکّه هایی از دوران اتابکان آذربایجان و هزاراسپیان ( سده های 6 و 7 کوچی ) که وجود حکومتی در منطقه را در زمان های یادشده ، نشان می دهد .

یعنی بدانید اگر به آذربایجان ، سفر کنید و جای جای آن را ببینید امّا دژ بابک را نبینید ، سفرتان ، کمبود خواهد داشت . دژ بابک ، به راستی شکوهمند است . دالان های تو در تو ، اتاق های ترسناک و پلّکان های مشرف بر پرتگاه ها از ویژگی های آشکار این دژ هستند . از دروازه ی دژ ، وارد می شوم . راه رفت ، کاملاً آشکار است . به جلوتر می روم که ناگهان ، بلندترین نقطه ی دژ که در تصویر پایین می بینیدش در جلوی چشمانم ، آشکار می شود . خدایا ، شگفتا از این بزرگی ! شگفتا از این شکوه !

پیش خود می اندیشم که آیا می توانم به آن بلندترین نقطه ی دژ ، دست پیدا کنم یا خیر ؟ عزمم را جزم کرده و بدان سو ، حرکت می کنم . پلّکان بالارو را که مشرف بر درّه ای ژرف و پرتگاهی ترسناک است ، با احتیاط ، میپیمایم و از اتاقک هایی می گذرم تا به برج های دژ می رسم .

از برج ها هم گذر می کنم و خود را به بلندترین نقطه ی دژ می رسانم ، باورم نمی شود . آیا من اکنون در جایی هستم که بابک خرّم دین ، سال ها در برابر ستم عبّاسیان در این جا ، ایستادگی کرد ؟ این جا ، بلندترین نقطه ی دژ و به نظر بلندترین نقطه در میان کوه های اطراف است . همه چیز در زیر پایم ، خرد و کوچک است و خود را در بلندای بزرگی و شکوه می بینم . به اســـــــتراحت می نشینم ، به راستی خسته ام ، یک ساعت و نیم راه  سخت کوهستانی را پیموده ام و نیاز به استراحت مبرم دارم . در حال استراحت با خود می اندیشم ؛ به ژرفای تاریخ ایران ، به شکوه این سرزمین ، به غیرت مردمانش که تن آسایی را در هم پیچیده و سختی زندگی شرافتمندانه را بر زندگی زیر خواری ، برتری داده اند . به آنان که این گونه و در چنین جاهایی به ستمگران ، نشان دادند که ایرانی ، زیر بار ستم و زور نمی رود و به این می اندیشم که آیا اکنون ، ما ، کجاییم ؟

دژ بابکبخشی از دژ

دژ بابکمن در دژ

دژ بابکدورنمای دژ

دژ بابکنمایی از دژ

درباره ی اشکان هاشمی

اشکان هاشمی هستم ملقّب به مرد همیشه در سفر ؛ زاده ی 6 اردیبهشت 1362 ؛ دل داده ی ایران و تاریخ و طبیعت بی مانندش . سفر رو به صورت رسمی و ثبت شده از 14 اردیبهشت 1385 با سفری دلچسب به استان آذرآبادگان باختری ، آغاز کردم

مطلب پیشنهادی

تهران ؛ پایتخت ایران

تهران ؛ پایتخت ایران

تهران ؛ پایتخت ایران نمیدونم چند بار هست که به تهران پایتخت ایران میرم تا …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.