آرامگاه اویس قره نی ( 19 اردیبهشت 1390 )
در ساعت 36 : 12 و کیلومتر 934 ، پس از صرف ناهار در محوّطه ی غار قوری قلعه به سمت بقعه ی اویس قرنی یا ویس القرن ، رهسپار می شوم . 101 ) روانسر به سمت کرمانشاه می روم . 102 ) شهرک حسن آباد 103 ) کانی شریف 104 ) دریموند 105 ) ریکا به یک سه راهی می رسم و آن را به سمت چپ می پیچم . این جادّه ، کاملاً کوهستانی است و عمده ی آن ، آسفالته است . جادّه ای است خطرناک که رانندگی در آن ، نیاز به دقّت و مهارت زیادی دارد . ساعت 39 : 13 و کیلومتر 4 ( پس از صفرشدن ) به آرامگاه اویس قرنی می رسم . آرامگاه اویس ، بسیارزیباست . با ساختمانی یک پارچه و دارای گنبدی مخروطی شکل و بلند . گرداگرد آرامگاه ، سرویس بهداشتی و دیگرامکانات رفاهی ، فراهم شده است . از تزیینات و دیوارنوشته ها ، کاملاًمشخّص است که اویس قره نی ، مورد احترام اهل تسنّن ساکن در این منطقه می باشد . درِ ورودی آرامگاه که کوتاه است ، بسته می باشد ولی با مساعدت خادم آن جا ، در ، باز شده و وارد محوّطه ی کوچک آرامگاه اویس قره نی می شوم . ضریح اویس ، از سقف تا کف ، امتداد دارد و دارای پنجره های کوچکی است . این امر ، ضریح اویس را با ضریح دیگرامامزادگان ، متفاوت ساخته است . در داخل آرامگاه ، تابلوهایی از ابوبکر ، عمر و عثمان که از بزرگان اهل تسنّن هستند ، نصب دیوار شده است . اویس قره نی ، کیست ؟ اویس قَرَنی ( درگذشته ۳۷ قمری / ۶۵۷ میلادی ) با عنوان کامل اُوَیْس بن عامر بن جَزْء ، مسلمانی ساکن قَرَنْ یمن بود که در زمان محمّد میزیست ولی او را ملاقات نکرد و از تابعین محسوب میشود . زندگی قرنی در دوران زندگی محمّد ، پیامیر اسلام ، مسلمان شد ولی هرگز او را ندید . نقل میکنند وقتی برای دیدار محمّد به مدینه آمد او در جنگ بود و او را ندید . پس از درگذشت پیغمبر دین اسلام در سال ۶۳۲ میلادی علی را ملاقات کرد . وی پس از این ملاقات ، قَرَن را به مقصد کوفه در عراق امروزی ترک کرد و در سال ۶۵۷ در جنگ صفّین در حالی که برای علی در برابر معاویه میجنگید جان خود را از دست داد . اویس زمان پیامبر اسلام را درک کرد و مسلمان شد ؛ امّا به خاطر سرپرستی و خدمت به مادرش ، از دیدار محمّد بازماند . محمّد درباره ی او چنین گفتهاست : « همانا از سوی قرن ، رایحه ی رحمان میشنوم . » ادبیّات مسلمان شدن اویس در یمن و موفّق نشدن او به دیدار با محمّد ، یکی از موضوعاتی است که در عرفان و ادبیّات فارسی به آن پرداخته شده است . رباعی زیر از ابوسعید ابوالخیر ، یکی از معروفترین نمونهها است که رابطه ی اویس و محمّد را یک رابطه ی عرفانی معرّفی میکند :
گر در یمنی چو با منی پیش منی | گر پیش منی چو بی منی در یمنی | |
من با تو چنانم ای نگار یمنی | خود در غلطم که من توام یا تو منی |
در تذکرة الاولیای عطّار نیشابوری در ذکر شماره ی 2 در مورد اُوَیس قَرَنی آمده است : «آن قبله ی تابعین ، آن قُدوه ی اربعین ، آن آفتاب پنهان ، آن نَفسِ رحمان ، آن سُهیل یُمَنی ، اُویس قَرَنی ـ رضی الله عنه … »
آرامگاه اویس قرنی
دشت شقایق های زیبا ؛ نزدیکی آرامگاه
بان قلعه ( 17 اردیبهشت 1390 )
به قصر شیرین می رسم و تصمیم می گیرم که شب را در این شهر خاطره انگیز بمانم . اتاقی را در هتل سیاوش ، اجاره کرده و وسایلم را به اتاق ، منتقل می کنم . پس از کمی استراحت برای گردشی کوتاه در شهر ، از هتل ، خارج شده و قدم زنان به گشت و گذار در قصر شیرین می پردازم . در حال پیاده روی که هستم ، با بان قلعه ، رو به رو می شوم . بنای معروف به بان قلعه یا قلعه ی خسرو به صورت سکّوی مربّعی به ابعاد 145 در 145 متر است که در بالای آن ، مجموعه ای از واحدهای ساختمانی با لاشه ی سنگ ، آجر و ملات گچ ، احداث شده است . راه دسترسی به این واحدها از طریق پلکانی است که در ضلع شمالی بنا ، قرار دارد . در هر ضلع این بنا ، 6 برج مربّع شکل مستحکم ، قرار گرفته که اطراف آن ها را کریدوری ، احاطه کرده است . بر اساس شواهد موجود ، کریدور شمالی به عرض 185 متر و طول 145 متر و کریدور غربی به عرض 10 / 2 متر و طول 45 / 1 متر است که یکی دیگر از راه های دسترسی به واحدهای ساختمانی داخل مجموعه، محسوب می شود . واحدهای ساختمانی بالای سکّو و هم چنین کریدور و پلکان های دسترسی ، به زیر خاک فرورفته و تنها بخشی از دیوار و برج های جبهه ی غربی آن ، قابل رؤیت است . اگرچه برخی از پژوهشگران ، این بنا را قلعه ای از زمان خسروپرویز ( 590 ـ 628 میلادی ) می دانند ؛ امّا تا انجام کاوش های باستان شناختی ، نمی توان در مورد زمان ساخت و کاربری آن ، اظهار نظر قطعی کرد .
گوشه ای از بان قلعه
بقعه ی ابودجانه ی انصاری ( 18 اردیبهشت 1390 )
مقبره ی جالب توجّه و زیبای ابودجانه ی انصاری در دل قبرستانی ، قرار دارد مصقّا و با چند جوی روان و درختان و چمنزارهای سرسبز که انسان ، هوس می کند بمیرد و در چنین جایی به خاک سپرده شود . از آن جا که اهالی این منطقه ، شافعی مذهب هستند ، قبرهای گورستان که متعلّق به شافعی هاست نیز دارای شکل و شمایل خاصّی است : آجرهایی چیده شده بر روی هم به شکل نامنظّم که ستون مانند هستند .
سنگ قبر ابودجانه ، ســـنگی است ساده که با پارچه ای سبزرنگ ، خوش بو و تمیز ، پوشانده شده است . درون آرامگاه ، ساکت و دلنشین است . لختی را در کنار آرامگاه ابودجانه به سکوت و تفـــــکّر می گذرانم و راهی ادامه ی سفر می شوم .
¥ با مذهب شافعی ، آشنا شویم . . .
شافعی نام یکی از شاخههای کیش سنّی از دین اسلام است و از مذاهب فقهی و پیرو ابوعبدالله محمّد ادریس شافعی و از ائمّه ی چهارگانه ی سنّت وجماعت است .
شافعی میان سال های ۱۴۶ تا ۱۵۰ قمری در غزّه به دنیا آمد و در سال ۲۰۴ وفات یافت .
وی با داخل کردن مذهب حنفی با مالکی روشی نوین را بنا نهاد که از حدیث در آن بهره میجست .
دیدگاه
در کلام ، پیرو ابوالحسن اشعری بود و ادلّه ی چهارگانه ی :
1 ) کتاب
2 ) سنّت
3 ) اجماع
4 ) قیاس
را قبول داشت و قائل به استدلال بود ولی به استحسان و مصالح مرسله اعتنا نداشت و آن ها را مردود میشمرد .
ایمان در عقیده ی شافعیّه ، دارای سه شرط عمدهاست :
نخستین کسی است که مسائل اصول فقه را تدوین وتألیف کرد در کتابی به نام الرّساله .
مطالب این کتاب عبارتاند از :
علل احادیث
اختلاف .
منابع استنباط شافعی عبارتاند از :
کتاب
او همانند دیگر فقیهان ، قرآن را در صدر همه ی منابع قرار میدهد و آن را نخستین منبع فقهی میداند و به ظواهر آن استدلال میکند مگر زمانی که دلیلی حاکی از آن که مقصود از آیه ، چیزی جز ظاهر آن است ، اقامه شود .
سنّت
شافعی از خبر واحد و عمل به آن به شدّت دفاع کردهاست مشروط بدان که راوی ، ثقه و ضابط و حدیث به رسول خدا ( ص ) متّصل باشد .
او بر حنفیّه خرده گرفتهاست که قیاس را بر خبر واحد مقدّم داشتهاند .
نیز شرایطی را که حنفیّه و مالکیّه برای عمل به خبر واحدگذاشتهاند معتبر ندانسته ، بر این باور است که در صورت اثبات صحّت سنّت و روایت پیروی از آن همانند پیروی از قرآن ، واجب است .
البتّه شافعی برای عمل به حدیث مرسل شرایطی گذاشت ، مثلاً این که از احادیث مرسل سعید بن مسیّب باشد .
اجـماع
وی به این دلیل که آگاهـی یافتن از اتّفاق همگان ناممکن است اجماع را به معنای آگاهی نیافتن از نظر مخالف دانست و نظریّه ی استاد خود ، مالک ، مبنی بر حجّیّت اجماع مردم مدینه را رد کرد و گفت : اجماع درجه ی نخست ، اجماع صحابهاست .
گفته ی صحابی
شـافعی در فتاوی قدیم خود به گفته ی صحابه ، عمل کردهاست امّا در فتاوی جدیدش ، چنان که بسیاری از اصحابش میگویند به گفته ی صحابه احتجاج نکردهاست . دلیلش این است که که وی گفتههایی از صحابه نقل کرده و سپس با آن ها مخالفت ورزیدهاست .
با این همه ازگفتار او در کتاب الام برمی آید که وی گفته ی صحابی را تا زمانی که مخالفی برای آن پیدا نشود ، حجّت میدانستهاست .
شکل کلّی فقه شافعی
گرایش فقهی او میانه ی گرایش اهل حدیث و اهل رأی است ؛ چرا که وی گرایش ابوحنیفه را با گرایش مالک درآمیخت . یعنی از طرفی با اصول و مبانی ابوحنیفه تا حدّی موافقت کرد و از طرف دیگر در بهادادن به حدیث با مالک همراه شد تا آن جا که در عراق و خراسان به اهل حدیث شهره شد و مردم بغداد نام « یاور سنّت » را بر او نهادند .
شـافعی هـنگامی که اختلاف میان دو شیوه ی حجاز و عراق ( حدیث و رأی ) را دید بر آن شد تا موضع خود در این باره را دقیقاً مشخّص کند و شیوهای خاصّ خویش برگزیند .
به همین دلیل برنامهای روشن در استدلال کردن به حدیث و برخی از منابع تبعی در پیش گرفت و به دفاع ازاین برنامه برخاست و مخالفان برنامه ی خود را خواه عراقی یا حجازی ، مورد حمله قرارداد .
شـافعی در فهـم متون کتاب و سنّت ، مسلک معتبردانستن ظاهر را برگزید و از ظاهر فراترنرفت ؛ زیرا وی بر این عقیده بود که مبنا قرار دادن چیزی جز ظاهر این متون ، مبنا گرفتن گمان و وهـم که خاستگاه نادرست های بسیار و درست های اندک میباشد و از دیگر سوی ، باید احکام براساس آن چه نتایج همیشگی و غالب دلیل است استوار گردد نه براساس آن چه گاه از دلیل برآید .
اصول و منابع استنباط شافعی دارای سمت گیری عملی و نظری توأم با یک دیگر است .
او به مسائل فرضی اهـمّیّتی نمیدهد و تنها ازاحکام امور واقعی که وجود خارجی دارند بحث وجست و جو میکند و به همین دلیل در فقه او مسائل فرضی اندکی مییابیم .
در گفتههای شافعی میان آرای قدیم و جدید او اختلاف بسیاری است و گاه در یک مسأله سه نظر دادهاست .
همین اختلاف ، پویایی و حیات فقه شافعی را پدید آورده و مجتهدان پس از او را در برابر آرای گوناگونی قرار داده تا هر کدام را مطابق شرایط و اوضاع ، به پذیرش واجرا سزاوارتر یافتند برگزینند .
ï ابودجانه ی انصاری ، کیست ؟
« سمّاک بن خَرَشه » معروف به « ابودجانه » ، از طائفه ی اوس ، از بزرگان انصار و از دلاوران نامي عرب بود . در جنگ های بدر ، اُحُد ، يمامه و سائر جنگ هاي پيامبر اسلام صلّي الله عليه و آله و سلّم حاضر بود . او در باغ « حديقة الرّحمان » در جنگ با لشکريان « مُسَيْلمه ي کذّاب » به شهادت رسيد . (« اديان و مذاهب جهان » ، ج 1، ص 97 ) در احاديث اسلامي ، او را از ياران حضرت مهدي ( عج ) در هنگام ظهور و پس از رجعت دانسته اند . امام صادق عليه السّلام در ضمن حديثي گفت : « ( هم راه ظهور قائم ( عج ) ) بيست و هفت نفر از پشت کوفه ( نجف اشرف ) ظاهر شده ( و به حضرت صاحب الزّمـان ( عج ) مي پيوندند ) ، پانزده نفر آن ها از قوم حضرت موسي عليه السّلام هستند که به سوي حق هدايت مي کنند و حاکم به حق و عدالتمند و هفت نفر آن ها اصحاب کهف اند و بقيّه عبارتند از : « يوشع بن نون » ، « سلمان فارسي » ، « ابودجانه ی انصاري » ، « مقداد » و « مالک اشتر » . اين ها در خدمت امام زمان ( عج ) به عنوان ياران و فرماندهان آن حضرت به شـــــمار مي آيند » . ( « اِعلام الوري » ، ص 433 « الارشاد » ، ص 399 )
بقعه ی ابودجانه ی انصاری
چشمه ی پل سپید
نزدیکی های روستای پلّکانی و زیبای هجیج در شهرستان پاوه ، چشمه ی پرآبی از دل کوه ، بیرون میجهد که دارای آبی بسیار گوارا و سپیدرنگ است .
خانه ی آیت الله اشرفی اصفهانی
نماینده ی آقای خمینی که رهبیری انقلاب اسلامی را بر عهده داشت در شهر کرمانشاه با آیت الله عطاء الله اشرفی اصفهانی بود که در مهرماه سال 1361 ، توسي گروهک مجاهدین خلق ، کشته شد . خانه ی وی که یک سازه ی کهن و بزرگ میباشد در کوچه ی حاج فرهودی ، خیابان شهیداشرفی اصفهانی کرمانشاه ، واقع شده است .
روستای هجیج ( 18 اردیبهشت 1390 )
این روستای پلّکانی ، زیبا و بسیار تمیز در منطقه ی اورامانات ، واقع شده است . برای دسترسی به این سازه ی دل انگیز ، باید از کرمانشاه به شهر پاوه رفت و پس از شهر پاوه با پرس و جو ، باید راه این روستا را پیدا کرد . راهی که بخش عمده و زیادی از آن ، از کنار رودخانه ی سیروان میگذرد . هنگامی که به این روستا میرسم ، با شگفتی ، مشغول تماشای ساختار معماری آن میشوم . اگرچه یش تر اهالی این روستا ، از اهل تسنّن هستند ولی در همان آغاز روستا ، ساختمان پیشوازاده ای ، دیده میشود که او را به یکی از برادران پیشوا رضا ، منسوب میدانند و به کوسه ی هجیج ، نامدار است . در حال قدم زدن بر روی کوچه های باریک و سنگ فرش شده ی این روستا هستم و با دیدن خانه هایی که بخش چیره ی معماری شان با سنگ کوه است ، چشم های خود را نوازش میدهم . خیلی دوست دارم که امشب را در یکی از این خانه ها بمانم . به گونه ی ناگهانی از کسی که در حال گذر از یکی از این کوچه هاست ، میپرسم که آیا اتاقی برای شب مانی یک گردشگر خسته و تنها در این روستا نیست ؟ او با کمی تأمّل و پرس و جو از نام و نشانم و سپس با رویی باز ، مرا به خانه ای سنگی و زیبا ، فرامیخواند . پس از نشان دادن درون و بیرون خانه ، کلید را به من میدهد و با گفتن عبارت (( راحت باش )) میرود . به راستی ماندن در خانه ای روستایی که همه ی آن از سنگ کوه ، ساخته شده است ، حال و هوای ویژه ای دارد ؛ پس از اندکی استراحت و با شنیدن صدای اذان برای رقم زدن تجربه ای متفاوت به سمت مسجد روستا میروم تا نماز را با اهل تسنّن بخوانم . این نماز ، یکی از آخرین نمازهایی بود که خیلی به من ، حال داد ؛ در کنار صفای اهل سنّت ! هنگامی که به خانه ی روستاییم برمیگردم با صحنه ی دل انگیزی ، رو به رو میشوم : یک بشقاب برنج خوش بوی روستایی با یک کاسه مرغ خوش رنگ و لعاب و یک پارچ دوغی که هوش را از سر میپراند . من هم که حسابی گرسنه هستم ، با ولع تمام ، مشغول خوردن این خوراک دلچسب میشوم ؛ غافل از این که این غذا از کجا آمده است . در حال خوردن غذا هستم که آقای مجیدی میآید ؛ صاحب خانه و همو که مرا به این خانه ی نقلی زیبا ، رهنمون شد . دریافتم که زحمت آوردن غذا با او بوده است . بسیار از او ، سپاسگزاری کردم . پس از خوردن شام در کنار پنجره ی زیبای این خانه ی زیبا و در حالی که چشمالنم به سو سوی ستارگان آسمان ، خیره شده بودند ، دراز کشیده و میخوابم .
پیشوازاده کوسه ی هجیج
نمایی از روستای پلّکانی هجیج
شکارگاه خسروپرویز ( 16 اردیبهشت 1390 )
گفته میشود محوّطه ای که امروزه یکی از بزرگ راه های شهر کرمانشاه از میان آن میگذرد ، روزگاری شکارگاه خسرو پرویز بوده است ؛ امروزه جز چند سازه ی خاکی ، چیزی از آن ، دیده نمیشود .
طاق بستان ( 16 اردیبهشت 1390 )
چنار 600 ساله که در کنار ورودی طاق بستان ، دیده میشود .
گنجینه ی سنگ در محوّطه ی طاق بستان
غار قوری قلعه ( 19 اردیبهشت 1390 )
این غار زیبا در راه روانسر به پاوه ، قرار گرفته است . محوّطه ی بسیار مناسب اطراف این غار برای اتراق و صرف غذا ، آماده است . غار قوری قلعه ، یک غار آبی است که با گام زدن در کنار آب راهه ی زیبای درون غار ، حسّ متفاوتی به انسان ، دست میدهد .
قدمگاه حضرت عبّاس ( 17 اردیبهشت 1390 )
پس از گذراندن روستای کلّه جوب سفلی ، تابلویی در سمت راست جادّه ، نظرم را به خـــــــود ، جلب می کند : قدمگاه حضرت عبّاس . پس از کمی راندن در جادّه ای خاکی که از میان دشتی سرسبز می گذرد به روستا می رسم که گنبد کوچک سبزرنگ قدمگاه در آن ، مشخّص است . خودرو را در ورودی قدمگاه ، پارک کرده و به داخل آن می روم . ساختمان قدمگاه ، مشتمل است بر یک اتاق کوچک که درون آن ، ضریحی است کوچک و سنگی که بر بالاترین قسمت آن بر روی سنگ مرمر ، نگاشته شده : قدمگاه حضرت عبّاس . بر دیوارهای گچی سفید قدمــــــگاه ، دعاها و خواسته های زیادی از مردم دردمند ، دیده می شود که به برخی از آن ها ، اشاره می کنم : یا ابوالفضل عبّاس از تو میخام یه کاری برام پیدا بشه که بتونم زندگیمو بچرخونم . این آرزو رو دارم ، کمکم کن ! ( قابل توجّه آقای مثلاً رئیس جمهور که فرمودند ما میخواهیم دنیا را مدیریّت کنیم . شما در مدیریّت ایران درمانده اید ! ) یا حضرت عبّاس ، برای هم سرم کار خوب و آبرومندانه ای پیدا بشه ! یا ابوالفضل العبّاس ، شفادهنده هستی شفای طفل کوچکم را بده ! یا پروردگار ، تو رو قسم می دهم به حضرت عبّاس تمام دختران را روسفید ، مرا هم روسفید و خوش بخت کن و بخت ما را هم باز کن !
مجموعه ی بیستون ( 16 اردیبهشت 1390 )
ورودی توقّفگاه بیستون ، 1000 تومان است که با پرداخت آن ، خودرو را در توقّفگاه ، پارک کرده و به سوی این راز کهنه ی تاریخ ، گام بر میدارم . محوّطه ی تاریخی بیستون ، 116 هکتار وسعت دارد . شواهد باستان شناسی ، حاکی از این است که این محدوده ، از 40هزار سال پیش تا کنون ، مأمن انسان های بی شماری بوده است . در این محوّطه ، 19 اثر تاریخی ، وجود دارد که همگی به ثبت ملّی رسیده اند . این آثار ، عبارتند از : غار شکارچیان ، نیایشگاه مادی ، فرهادتراش ، دژ مادی ، شهر پارتی ، نقش برجسته ی هرکول ، پرستشگاه پارتی ، کاخ خسرو ، کاروان سرای ایلخانی ، پرستشگاه مادی ، نقش برجسته ی مهرداد دوم ، نقش برجسته ی گودرز دوم ، وقف نامه ی شیخ علی خان زنگنه ، کاروان سرای شاه عبّاسی ، کتیبه و نقش برجسته ی داریوش ، سنگ بلاش ، سنگ های تراش خورده ی ساسانی و جادّه ی معروف به جادّه ی شاهی . آثار مجموعه ی تاریخی بیستون از جایگاه ویژه ای ، برخوردارند ؛ به گونه ای که 15 اثر آن در 22 تیرماه 85 در شهر ویلنیوس لیتوانی و به شماره ی 1222 به ثبت جهانی رسیده اند . ¨ نقش برجسته ی هرکول
دوره : سلوکی شماره ی ثبت : 4482 در این اثر ، هرکول ، پرآوازه ترین قهرمان اسطوره ای یونان باستان به صورت برهنه و با مو و ریشی مجعّد بر روی پوست شیری ، در حال استراحت است . در پشت سر وی ، کــــــتیبه و نقش هایی ، حجّاری شده است . این نقش ها ، شامل درخت زیتونی است که به شاخه های آن ، تیردان و کماندانی ، آویزان است . در کنار درخت ، گرز مخروطی شکل گره داری ، دیده می شود . در پشت سر هرکول ، کتیبه ای به خطّ یونانی در 7 سطر و بر لوحی سنتوری به شکل معابد یونانی به این شرح ، وجود دارد : به سال 164 ماه پازموی ، هرکول فاتح درخشان به وسیله ی هیاکنیتوس پسر پانی تاخوس به سبب نجات کلّ آمون ، فرمانده ی کلّ این مراسم ، برپا شد . این اثر در سال 148 ق . م ، زمان اوج درگیری اشکانیان به رهبری مهرداد اوّل و سلوکیان به رهبری دیمیتریوس اوّل ، ایجاد شد . بالارفتن از این آثار گران سنگ ، ممنوع می باشد . ¨ غار شکارچیان
دوره : پارینه سنگی میانی تا عصر حاضر شماره ی ثبت : 4889 این غار ، دارای فضای کوچکی است و از آن جهت ، غار شکارچیان ، نامیده شده که در دوره ی پارینه سنگی میانی ، احتمالاً ، پناهگاه موقّت شکارگرانی بوده است که در آن جا ، لاشه ی شکار را جهت حمل به اقامتگاه اصلی ، قصّابی و آماده می کردند . از این غار ، استخوان ساعد انسان نئاتدرتال ، ابزارهای سنگی و سفال های دوره ی هخامنشی تا عصر حاضر ، کشف شده است . از این غار ، بقایای استخوان حیواناتی چون گوزن ، غزال ، گاو وحشی ، اسب سانان و گراز نیز به دست آمده است . غار شکارچیان ، تنها غار رشته کوه های زاگرس ، بخش مربوط به ایران است که از آن ، بقایای انسانی مربوط به دوره ی پارینه سنگی میانی ، کشف شده است . این غار ، دارای فضای کوچکی به مساحت 35 متر مربّع است که حدود 40 هزار سال قدمت دارد . ¨ نقش برجسته ی مهرداد دوم دوره : اشکانی این نقش برجسته ، میان سال های 110 تا 123 ق . م در زمان مهرداد دوم ، مقتدرترین شاه اشکانی ، ایجاد شده و در واقع ، واگذاری قدرت از طرف مهرداد دوم به بزرگان کشور که در برابر وی در حال ادای احترام به تصویر کشیده شده اند را نشان می دهد . ¨ نقش برجسته ی گودرز دوم دوره : اشکانی در این نقش ، پیروزی گودرز دوم ، شاه اشکانی بر مهرداد ، یکی از شاه زادگان اشکانی به تصویر کشیده شده است . این نقش برجسته ، دارای کتیبه ای به خطّ یونانی می باشد . ¨ وقف نامه ی شیخ علی خان زنگنه
دوره : صفوی شماره ی ثبت : 4881 در این وقف نامه که به ثلث ، نگاشته شده ، شیخ علی خان زنگنه در سال 1093 ه . ق ، 4 دانگ از املاک نهر قره ولی و چمیتان را بر سادات فاطمی و 2 دانگ را وقف بر مصارف کاروان سرای صفوی بیستون کرده است . توجّه : بالارفتن از نقش برجسته ها ، ممنوع می باشد . ¨ نقش برجسته و کتیبه ی داریوش و نیایشگاه مادی
دورنمای نیایشگاه مادی
متأسّفانه ، این دو اثر ارزشمند در حال تعمیر هستند و امکان بازدید از آن ها ، وجود ندارد . ¨ فرهادتراش
دوره : ساسانی شماره ی ثبت : 4887 این اثر ، یک ســـــــــطح صخره ای تراش خورده با حدود 200 متر پهنا و 36 متر ارتفاع است و دیواره ی حائلی در حدود 150 مـتری رو به روی آن ، قرار دارد . درباره ی انگیزه ی حجّاری و تاریخ فرهادتراش ، نظریّات متفاوتی ، وجود دارد که عبارتند از : احداث یک کاخ ساسانی ، محلّی برای نوشتن کتیبه ی دیگری از داریوش و یا ایوانی عظیم هم اندازه ی طـــــــــاق کسری در تیسفون با نقش برجسته هایی در دو سوی آن ؛ امّا اخیراً ، باستان شناسان ، معتقدند که این صفحه ی ناتمام جهت نوشتن و نمایاندن یک واقعه ی تاریخی توسّط خسروپرویز ، پادشاه ساسانی ، ایجاد شــده است . از بلوک های سنگی منفک شده از فرهادتراش برای ساخت بناهای ساسانی مانند بنای ناتمام پل بیستون و پل خسرو ، استفاده کردند که آن ها نیز همانند فرهادتراش ، ناتمام مانده اند . ¨ کاخ خسرو ( کاروان سرای ایلخانی )
دوره : ساسانی ـ ایلخانی شماره ی ثبت : 4890 این بنای مستطیلی با جهت غربی ـ شرقی ، ساخته شده و 139 متر طول و 75 / 83 متر عرض دارد که از دو بخش شرقی به ابعاد 80 در 85 متر و بخش غربی به ابعاد 55 در 44 متر ، تشکیل شده است . بر روی برخی بلوک های سنگی این بنا ، علائم بی شماری از حجّاران دوره ی ساسانی ، دیده می شود . کــــــــاوش های باستان شناسی ، نشان داده این بنا در دوره ی ساسانی به صورت نیمه تمام ، رها شده و تنها دیوارهای پیرامونی آن ، ساخته شد و در دوره ی ایلخانی بر روی آن ، کاروان سرایی به طول 85 متر و عرض 80 متر ، ساخته شده است . در اطراف حیاط مرکزی کاروان سرا ، 62 اتاق و در میانه ی آن ، مسجد کوچکی ، وجود دارد . پس از بروز زمین لرزه ای در دوره ی ایلخانی ، کاروان سرا ، کاربری خود را از دست داد و در دوره ی تیموری ، ساخت و سازهایی توسّط گروه های کم درآمد و کوچرو ، ایجاد شد . ¨ کاروان سرای شاه عبّاسی
دورنمای کاروان سرا
متأسّفانه درِ ورودی این کاروان سرا ، بسته است ولی شکل و نمای کلّی و عمومی آن ، همانند سائر کاروان سراهایی است که با نام شاه عبّاس صفوی در ایران به ثبت رسیده اند . این بنا از بناهایی است که در دوره ی صفویّه به این مجموعــــــه ( بیستون ) ، افزوده گشته و نشان از موقــــع سوق الجیشی و استراتژیک این منطقه دارد .
سراب بیستون
آرامگاه بابامحمّد نجّار ( 18 اردیبهشت 1390 )
جادّه را که می روم با تابلوی زیارتگاه شیخ محمود نجّار ، در ســمت راست ، رو به رو می شــــــوم و به آن سمت می روم . در کــیلومتر 843 و ساعت 32 : 16 به این زیارتگاه می رسم . وی از بزرگان منطقه و از اهل تسنّن بوده است . مقبره ی فردی به نام مرحوم حاج شیخ رشید قادری نیز در کنار این زیارتگاه ، واقع شده است . آن چه که بر سردر زیارتگاه ، نوشته شده ، به این شرح است : « حرم شیخ خاتوشیرین ، شیخ محمّد پسر شیخ محمّدعزیز ، حضرت شیخ محمّدعزیز ، حرم شیخ خاتوشکوفه . » در کنار این آرامگاه ، آرامگاه مرحوم شیخ علی قادری فرزند حاج شیخ رشید که در 08 / 12 / 1383 در 75 سالگی ، فوت کرده ، واقع شده است . هم چنین آرامگاه شیخ مـــــــــــــــــختار قادری فرزند شیخ علی که در 08 / 01 / 1366 در سنّ 32 سالگی به دیار حق شتافته نیز به چشم می خورد . قرارگرفتن این آرامگاه ها در کنار یک دیگر ، نشان از خانوادگی بودن این زیارتگاه دارد ؛ آن هم خانواده ای که مورد احترام اهالی و مردم منطقه بوده اند .
پرستشگاه آناهیتا ( 20 اردیبهشت 1390 )
کنگاور در میانه ی راه امروزی کرمانشاه ـ همدان و بر سر راه تاریخی هگمتانه ـ تیسفون ، قرار گرفته است . بنای تاریخی کنگاور با 6 / 4 هکتار وسعت بر پشته ی صخره ای مشرف بر دشت کنگاور ، بنا گردیده است . آناهیتا ، فرشته و نگهبان آب ، فراوانی ، زیبایی و باروری است که در نزد ایرانیان ، دارای مقام بلند و ارجمندی بوده است . این بنا ، دارای 220 متر طـــــول و 410 متر عرض می باشد و ضخامت دیوار محیطی آن به 5 / 18 متر می رسد . فراز دیوار این اثر تاریخی ، ردیفی از ستون های سنگی ، برپا بوده که ارتفاع هر ستون ، 54 / 3 سانتی متر است . ورودی بنا به وسیله ی پلّکان دوطرفه در جبهه ی جنوبی ، تعبیه شده و در جبهه ی شمال شرقی ، پلّکان یک طرفه ، راه دسترسی به این مکان را ممکن می ساخته است . معدن سنگ چهل مران در دو کیلومتری غرب این بنا ، قرار دارد و در حال حاضر ، سنگ های نیمه تراش میان ستون و سنگ های نما در سطوح معدن از همان زمان ، باقی مانده است . قدمت این بنا را به دوره ی اشکانی و ساسانی ، نسبت داده اند و علایم و کلمات دوره ی ساسانی بر روی سنگ ها ، حک گردیده است . چند نکته درباره ی محوّطه ی تاریخی معبد آناهیتا : 1 )) مسیر بازدید ، مشخّص است ؛ حتماً سعی کنید از مسیر سنگ فرش شده ، حرکت و بازدید کنید . 2 )) نصب هرگونه اعلامیّه و نوشته ی تبلیغاتی بر روی دیوار و سنگ های تاریخی محوّطه ی معبد آناهیتا ، طبق موادّ قانونی 560 و 566 تعزیرات ، جرم ، محسوب شده و پیگرد قانونی دارد . مادّه ی 560 قانون مجازات اسلامی ( بخش تعزیرات ) : « هر کس بدون اجازه از سازمان میراث فرهنگی کشور یا با تخلّف از ضوابط مصوّب و اعلام شده از سوی سازمان مذکور در حریم آثار فرهنگی ـ تاریخی مذکور در این مادّه ، مبادرت به عملیّاتی نماید که سبب تزلزل بنیان آن ها شود یا در نتیجه ی آن عملیّات ، به آثار و بناهای مذکور ، خرابی یا لطمه وارد آید ، علاوه بر رفع آثار تخلّف و پرداخت خسارات وارده ، به حبس از یک تا سه سال ، محکوم می شود . » مادّه ی 566 قانون مجازات اسلامی ( بخش تعزیرات ) : « هر کس نسبت به تغییر نحوه ی استفاده از ابنیه ، اماکن و محوّطه های مذهبی ـ فرهنگی و تاریخی که در فهرست آثار ملّی ، ثبت شده اند ، بر خلاف شؤونات اثر و بدون مجوّز از سوی سازمان میراث فرهنگی کشور ، اقدام نماید ، علاوه بر رفع آثار تخلّف و جبران خسارت وارده ، به حبس از سه ماه تا یک سال،محکوم می شود . » 3 )) قیمت بلیط ورود به محوّطه ی معبد آناهیتا ، فقط 4000 ریال است . این مبلغ در برابر عظمت و شکوه این معبد ، رقمی است بسیارناچیز . 4 )) سکّو یا صفّه ی مرکزی معبد به طول 94 متر ، عرض 30 / 9 متر و ارتفاع 3 تا 5 متر ، یکی از جالب ترین قسمت های معبد آناهیتاست . از دیگر قسمت های زیبای معبد ، می توان به شاخص ارتفاع صفّه ی دوم ، برج و باروی دوران اسلامی ، پلّکان های باشکوه معبد و ستون های سراسرسنگی باابهّت ، اشاره کرد . 5 )) دور تا دور محوّطه ، نرده کشی شده ولی بعضی جاها ، کاملاً قابل نفوذ است . 6 )) قدم زدن در سرتاسر محوّطه ی تاریخی آناهیتا و تعمّق در تاریخ شکوهمند ایران و اندیشیدن به این نکته که چگونه در هزاران سال پیش ، چنین معبد عظیمی را بنا کرده اند ، شما را مفتخر به ایرانی بودن تان می نماید . پس قدم زدن در این محوّطه و اندیشیدن عمیق را هیچ گاه از دست ندهید .
نمایشگاه یادمان دفاع مقدّس ( 17 اردیبهشت 1390 )
مسیر را که به سمت قصر شیرین ، طی می کنم در سمت راست با نمایشگاهی برمیخورم . پس از توقّف خودرو به داخل نمایشگاه می روم . نمایشگاه که با نام جلوه های ایثار ، شناخته می شود به سبک و سیاق جبهه های جنگ ، ساخته شده و مجموعه ای است از تصاویر ، نمونک ها ، سلاح های جنگی و مواردی این چنین . با راهنمایی یکی از سربازان مستقر در آن جا ، متوجّه می شوم که در فاصله ی اندکی از مرز
عراق ، قـــــرار گرفته ام . روستاهای مرزی آن سو ، کاملاً مشخّص است و من ، عراق را می بینم .
برپایی این نمایشگاه ، کاری است از سپاه ناحیّه ی قصر شیرین . ÷ جنگ واقعیّت جنگ تحمیلی ، هم تلخ بود و هم شیرین . در 31 شهریورماه 1359 ، صدّام حسین ، رئیس جمهور اسبق عراق ، دستور آغاز حمله ای همه جانبه به ایران را صادر کرد . در علل و عوامل صدور چنین دستوری ، سخن ها ، بسیار گفته شده است : برخی ، اعتقاد دارند که انقلاب های مردمی اصیل ، ناگزیر از تحمّل چنین جنگ هایی هستند و دیر یا زود ، خود را در غرقاب جنگ نظامی ، مشاهده خواهند کرد و از آن جا که انقلاب اسلامی 1357 ایران از انقلاب های اصیل مردمی بود ، وقوع جنگ ، خواه ناخواه ، ناگزیر می نمود . بعضی دیگر را اعتقاد بر آن است که سردادن شعارهای اعتقادی ـ انقلابی که گستره ی جهانی داشت و ادّعای صدور انقلاب به دیگرکشورها ، حاکمان دنیا و بالاخص منطقه را به لرزه انداخت و تصمیم بر آن شد که با یک جنگ تمام عیار ، فتیله ی آتشین این کوره ی داغ انقلابی را پایین بکشند . عدّه ای دیگر ، اشغال سفارت خانه ی امریکا در تهران را که بر خلاف مسلّم قواعد و قوانین بین المللی که ایران هم آن ها را پذیرفته بود ، بوده است ، عامل تسریع بخش وقوع جنگ می دانند . دیکتاتوری صدّام ، علاقه ی مفرط وی به افزایش قدرت خویش و ادّعاهای ارضی او مبنی بر الحاق خوزستان ایران به عراق ، به هر یک از عوامل بالا ، افزوده شد و در بامداد 31 شهریور 1359 ، جنگی ، آغاز شد که از بسیاری از جهات ، منحصر به فرد بود . از آن جا که به تاریخ معاصر ایران ، بسیار علاقه مندم و مطالعاتی چند هم در این زمینه داشته ام ، مناسب دیدم تا نکاتی را که از دیدگاه خود ، قابل تأمّل و ارزیابی در مورد جنگ 8 ساله ی ایران و عراق می دانم ، در سفرنامه ی استان کرمانشاه که یکی از مهدهای جنگ تحمیلی بود ، ذکر نمایم ؛ باشد که مفید فائده افتد : 1 ) بدون توجّه به چگونگی آغاز جنگ ، یک نکته را باید در نظر داشت و آن ، برشی است که اعتقادات و فرامین امام خمینی در میان توده های جامعه داشت . پس از آغاز جنگ ، امام خمینی در کمال آرامــش گفت که ( نقل به مضمون ) : نگران نباشید ! دیوانه ای آمده ، سنگی انداخته و رفته . این طمأنینه و آرامش ، البتّه در میان رهبران بزرگ سیاسی ـ مذهبی دنیا ، نمونه های بسیار دارد همانند گاندی بزرگ ، نلسون ماندلا و . . . مقاومت جانانه ی مردم خوزستان به ویژه مردم خرّم شهر که در اوج زیبایی های آن دوران ، خونین شهر ، خواندندش و 33 روز استقامت یک شهر کم سکنه در برابر ارتش مجهّز عراق ، از صحنه های زیبایی بود که خاطره ی آریوبرزن ها را در اذهان ، زنده می کرد . بی انصافی محض است اگر غیرت جوشیده ی ایرانی در روزهای نخستین جنگ را در زیر پرچم سیاسی بازی ها و اختلافات سیاسی ـ عقیدتی ، نادیده بگیریم . محمّدحسین فهمیده ( برای اطّلاع از زندگی نامه ی خلاصه ی محمّدحسین فهمیده به سفرنامه ی استان تهران این جانب ، رجوع شود . ) ، نوجوان 13ساله ای بود که با بستن نارنجک به بدن خود و انداختن خویش بر راه تانک عراقی و انهدام آن ، حادثه ای را در تاریخ ایران ، رقم زد که او را در کنار آریوبرزن و آرش ، جای داد . به راستی کدام یک از ما ، حاضر است در سنّی که اوج جوانی و شیطنت های مان هست ، نارنجک به تن خود ببندیم و چنین کاری را انجام دهیم ؟ جنگ 8ساله در کنار همه ی خشونت ها ، خونریزی ها و بالا و پایین های سیاسی ـ نظامی اش ، تابلوی حماسه ها ، رشادت ها و عشق بازی های زیادی هم بود که ایران عزیز ما ، در میان غیورمردان و غیرتمندانش ، بسیار دیده است . جنگ 8ساله ، جوانانی را که از همه چیز خود و از عزیزترین سرمایه ی خویش یعنی جان خود ، گذشتند تا در 200ساله ی گذشته ی ایران ، جنگی را ثبت کنند که در آن ، حتّی یک متر از خاک کشور آریایی به دست بیگانگان به یغما نرفت . 2 ) نکته ی دیگری که در تاریخ جنگ ، بسیار مورد توجّه قرار گرفته و درباره ی آن ، دیدگاه های متفاوتی ، ابراز شده است ، مسأله ی ادامه ی جنگ پس از بازپس گیری خرّم شهر است . خرّم شهر در سال 1361 از عراق ، پس گرفته شد و پس از آن ، فرماندهان جنگ در دیداری که با فرمانده ی کلّ قوا ( امام خمینی ) داشتند درباره ی ادامه یا عدم ادامه ی جنگ ، به هم اندیشی پرداختند . گزارش های غیررسمی ، شفاهی و تأییدنشده ای دال بر مخالفت امام خمینی با ادامه ی جنگ و پافشاری فرماندهان نظامی بر ادامه ی آن ، منتشر شده است . در هر صورت به دلایلی هم چون گرفتن امتیاز از عراق و داشتن برگ برنده ، فشار بر مجامع بین المللی ، ادامه ی اشغال برخی از مناطق مرزی ایران توسّط عراق و عدم پرداخت غرامت های جنگ ، تـــصمیم بر ادامه ی جنگ ، گرفته شد . در برابر این عدّه ، گروهی از سیاسیّون ، اعتقاد دارند که ادامه ی جنگ ، پس از فتح خرّم شهر به صلاح نبوده است . آن ها برای این ادّعا ، دلایلی چون بازپس گیری نقاط مهمّ مرزی از عراق ، ورود سازمان های بین المللی به قضیّه ی جنگ و تضمین کشورهای هم سایه مبنی بر پرداخت غرامت های جنگی را مطرح می کنند . 3 ) نکته ی تلخ و تکان دهنده ی دیگر ، به تاریخ پس از جنگ برمیگردد که بر خود ، واجب می دانم که ذکری از آن بنمایم . در پی انتخابات گونه ی خرداد 88 ، کسانی از صحنه ی سیاست ایران ، حذف شده و یا کنار رفتند که نقش های اساسی و مهمّی در جنگ داشتند : میرحسین موسوی ، نخست وزیر 8ساله ی دوران جنگ بود که با مدیریّت قوی خویش توانست با کم ترین فشار اقتصادی بر مردم ، جنگ و سیاست دشوار آن دوره را مدیریّت نماید . افراد زیادی که امروزه ، کاسه های داغ تر از آش شده اند ، سعی در تضعیف دولت وی داشتند ولی هر بار با تشرهای شدید امام خمینی ، رو به رو می شدند . رهبر ایران ، استوار ، پشت دولت موسوی ، ایستاده بود ………… و طرد شد هاشمی رفسنجانی در دوران جنگ ، رئیس مجلس و مدّتی با تفویض امام خمینی ، فرمانده ی قوای نظامی بود و خود ، بارها ، شخصاً در جبهه ، حضور یافت . مدیریّت او در جنگ ، خالی از اشکال نبود ولی خالصانه بود . او را به جرأت ، می توان یکی از پروزن ترین گرانیگاه های جنگ دانست ………… و طرد شد خانواده ی شهدای بسیاری هم چون همّت ، بهشتی ، رجائی و مانند آن ها نیز امروزه از مطرودان جمهوری اسلامی هســـتند ؛ این ها ، کسانی هستند که روزگاری برای دفاع از آب و خاک کشور خویش و کیان آن ، عزیزان شان را در برابر توپ و تفنگ ، قرار دادند و سختی ها را به جان خریدند تا امروزه از مطرودان نظامی شوند که ……………………………. یادمان جان باختگان عملیّات مرصاد ( 18 اردیبهشت 1390 )
ساعت 50 : 10 در کیلومتر 598 به سمت روستای هجیج به راه می افتم . به سه راهی اصلی که می رسم به سمت اسلام آباد غرب می روم . 73 ) سرخه دیزه 74 ) شیره چغا 75 ) سرمیل 76 ) شهرک هل ته 77 ) ورگنبد 78 ) کرند غرب 79 ) خسروآباد سه راهی اصلی بعدی را به سمت چپ و به سوی اسلام آباد غرب می روم . 80 ) اسلام آباد غرب Õ نکته ی جالبی که در این شهر به چشم می خورد ، بولواری است به نام حدّاد عادل . 81 ) کریم حاصله در کیلومتر 691 و ساعت 08 : 12 به یادمان شهدای عملیّات مرصاد می رسم که در سمت راست جادّه ، برقرار شده است . پس از پذیرش قطع نامه ی 598 شورای امنیّت سازمان ملل متّحد از سوی جمهوری اسلامی ایران و پایان رسمی جنگ 8ساله ی ایران و عراق ، در مردادماه 1367 ، عملیّات ســـــــهمگین و همه جانبه ای به قصد اشغال چندروزه ی ایران و اسقاط نظام جمهوری اسلامی از سوی سازمان مجاهــــــدین خلق ( منافقین ) و با پشتیبانی قاطع حکومت صدّام حسین طیّ فرمان مستقیم حمله ی مریم رجوی با نام فروغ جاویدان ، آغاز شد . عملیّات ، آن قدر سنگین بود که طیّ ساعات نخستین آن ، مجاهدین از مرز گذشته و با اشغال شهرها و روستاهای میان راه تا منطقه ای که امروزه ، یادمانی در آن ، برپا شده است ، پیشروی کردند . با مقاومت جانانه و دلیرانه ی سربازان و پاسداران ایرانی ، عملیّات مجاهدین ، بیش از این منطقه نتوانست نفوذ نماید . کینه ای که مجاهدین از مرحوم صیّاد شیرازی طیّ این عملیّات به دل گرفتند که بعدها ، منجر به ترور وی در فروردین 1377 شد ، ناشی از مقاومتی است که به فرماندهی او در برابر مجاهدین به عمل آمد و آن ها را زمینگیر کرد و بسیاری از آنان را به دیار باقی فرستاد و تجهیزات زیادی از ایشان را نابود نمود . عملیّاتی که از سوی جمهوری اسلامی در برابر مجاهدین به انجام رسید و منجر به شکست قطعی ایشان شـــــــــد ( در 5 مرداد 1367 ) به نام مرصاد ، نامیده می شود . داخل ساختمانی که برای این یادمان به پا کرده اند ، تصاویری از سیر تشکیل سازمان مجاهدین خلق از ابتدا تا کنون به نمایش درآمده و متأسّفانه و در کمال بی انصافی،مؤسّسان این سازمان را هم به عنوان منافق برشمرده اند !! در قسمت دیگری که با نام نفاق جدید ، نامگذاری شده در کمال تأسّف شدید و بهت بسیار با تصاویری از میرحسین موسوی ، سیّدمحمّد خاتمی و مهدی کرّوبی به عنوان منافقین جدید !!!!!!!!! ، رو به رو می شوم . میرحسین موسوی ، همان کسی است که عملیّات مرصاد و دفع تجاوز مجاهدین در زمان دولت وی ، به وقوع پیوست ؛ هم اکنون ، او ، خود در ردیف مجاهدین ( منافقین ) خلق درآمده است و تصاویر منتسب به دختر وی در مرئی و منظر عموم به نمایش درآمده است .[1] تا زمانی که میرحسین موسوی در ساختار حکومت بود ( یعنی اواسط سال 1368 ) و تا زمانی که امام خمینی در قید حیات بود و پشتیبانی شدیدی از وی می کرد ، او ، مورد تقدیر همگان بود ؛ نخست وزیر انقلابی ، لقب داشت ؛ به او ، نخست وزیر امام می گفتند و … پس از تابستان 68 که با تغییر چیدمان سیاسی ایران ، میرحسین موسوی ، کنج عزلت را گزید و از سیاست ، کناره گرفت ، کسی را با وی ، کاری نبود ؛ امّا از آن گاه که پس از انتخابات نمایشی دهم ریاست جمهوری در خرداد 88 ، زبان به اعتراض گشود و از فساد سیاسی حاکم بر حکومت ، انتقاد کرد ، تمام گذشته ی وی نیز به لجن کشیده شد . ترور حسن آیت را به او ، منتسب کردند ؛ سیاست های اقتصادی و نظامی دوران حکمرانی وی را زیر سؤال بردند و آن قدر شرم و حیا را بی رحمانه ، قی کردند که به سراغ خانواده اش رفتند و با افتخار با نمایش تصاویری که منتسب به دختر اوست ، خانواده ی او را هم دارای مشکل اخلاقی دانستند و با آبروی یک انسان به راحتی تمام ، بازی کردند ؛ بدون این که کوچک ترین حقّ دفاعی به او دهند ( آیا مقام معظّم رهبری از وجود چنین بی اخلاقی هایی در کشور زیر سلطه ی خویش ، خبر دارند ؟ ) تمام هیبت و عظمت این یادمان با دیدن این تصاویر برایم ، پوشالی می شود و بر بازی سیاست ، لعنت می فرستم و از درِ نمایشگاه ، خارج می شوم . [1] عمل زشتی که حتّی محمّدرضا شاه پهلوی ، آن را در برابر مخالفان خود به کار نگرفت .
نگاره های گوناگون
شهر پاوه
یادگار جنگ
یادگار جنگ
راه های زیبای کرمانشاهان