به قصد دیدن آبشار زردلیمه ، راهی شهرکرد و سپس روستای بهشت آباد و پس از آن ، روستای گزستان شدیم ولی به دلیل گم کردن راه ( با وجود راهنما ) ؛ آسیب بدنی ؛ گرمای سخت هوا و برنامه ریزی نامناسب ، مجبور به بازگشت بدون دیدن آبشار شدیم ؛ امّا حیفم آمد که عکس های این سفر نیمه پایان را هم رسانی نکنم ؛ ضمناً بنا بر این شد که پاییز ، این آبشار را برویم و ببینیم .
در میانه های راه و به امید دیدن آبشار
بابک ، پسری از روستای گزستان در آغاز راه برای گذرمان از رود بازفت ، کمک کرد .
به جاهایی رسیدیم که حتّی این خر هم که بارهای ما را میآورد ، خسته شده بود .
نمایی از رود بازفت که در بخش های زیادی از راه ، کنارمان بود .
گرمای شدید حتّی از عکس هم حس میشود .
خورشید به سختی میتابید .
هم سفران در آغاز راه
آقای عنایت ، هم سفر خوبم در میانه های راه
پس از حدود ده ساعت کوهپیمایی بی سرانجام ، مچ پایم به سختی ، درد میکرد .
من و آقای عنایت بر پل آویزان رودخانه ی کارون
آقای عنایت به کارون زد و شنا کرد .
غذای خوش مزه ی محلّی