سرای خاموشان
از روستای کوچک کاویان به سمت شهر اوز میروم . در میانه ی راه ، چندین آب انبار را میبینم که در این منطقه بدان ها ، برکه میگویند . جایی بوده اند برای گردآوری آب در گذشته ها . از روستای هودژ که میگذرم ، ناهار را در رستوران کلبه میخورم : یک قورمه سبزی خوش مزه . از روستاهای کوره ، اسلام آباد و شهرک توحید گذشته و به شهر اوز ( Evaz ) میرسم . این جا ، یک شهر سنّی نشین است که دارای یک گورستان بسیار کهن میباشد . پرسان پرسان ، نشانی گورستان را می یابم . سنگ های کوچک و بزرگ با تاریخ و بی تاریخ و یا با شکل و بی شکل بر روی گورها ، قرار گرفته اند . برخی از سنگ گورها به اندازه ای زیبا هستند که انسان ، جادوی آنان میشود . حکّاکی های شگرفی که بر روی اینان ، دیده میشود ، به راستی حکایتگر هنر آدمیزادگان در آن دوران است .