دهانه ی غار یخ مراد
غارنوردی ، چه حرفه ای اش و چه غیرحرفه ای اش ، خوشایندی بسیاری دارد . ایران زیبای ما هم به دلیل کوهستانی بودن مناطق بسیاری از آن ، دارای غارهای پرشمار و زیباییست . این بار با دوستانم ، عزم غار زیبایی در راه کرج به چالوس به نام یخ مراد میکنیم . از کرج که وارد راه زیبای چالوس میشویم و راه مان را پی میگیریم ، نرسیده به سه راهی گچسر ، یک راه شاخه ای آشکار و بزرگ در سمت چپ مان ، قرار گرفته که با پلی به راه اصلی ، پیوند می یابد . در آغاز این راه ، تابلویی از جان باختگان جنگ ایران و عراق ، نصب شده . این راه به سوی روستای کهنه ده و غار یخ مراد میرود . پس از روستای کهنه ده ، به رودخانه ای میرسیم که غار در سمت چپ آن با پلّکانی که برای دسترسی بدان ، نصب شده ، مشخّص میباشد .
روستای کهنه ده
رودخانه ی پرآب و زیباییست که میتواند بر خوشایندی سفر بیفزاید . این راه زیبا که خاکی هست ، پی گرفته میشود و بنا بر نقشه و شنیده ها از طالقان ، سر در میآورد و یکی از راه های شاخه ای و کم تر شناخته شده ی این منطقه میباشد . بالارفتن از پلّکان و دسترسی به غار ، حدود 15 دقیقه زمان میبرد و چندان نفسگیر نیست . به دهانه ی غار که میرسیم ، نمای زیبای روستا نیز مشخّص میشود ؛ چون غار در بلندی ، واقع شده است . در کنار دهانه ، سکّویی نیز تعبیه شده که برای استراحت کردن به کار میآید . دهانه ی غار ، بزرگ است و به آسانی ، میتوان واردش شد ؛ امّا بخش هایی از غار ، سختگذر و هشدارآمیز میباشد که باید احتیاط کرد . یک جای غار که درّه مانتد است ، باید از روی لوله ای گذشت که قطر چندانی هم ندارد ؛ احتیاط در این جا ، لازمه ی اصلی کار است . پس از این پل ، دیگر بلورهای فراوان یخ که گویا در همه ی فصول سال در این غار ، موجود هستند ، دیده میشوند .
بلورهای یخ در تابستان
من در غار
زینب ، نسیم و من در غار
خوبی راه غار در این است که با نخی رنگی ، نشانه گذاری شده که میتوان از این نخ ، کمک گرفت تا راه را گم نکرد . پایان غار ، مصادف میشود با درّه ای ژرف که هشدارآمیز است و نیاز به غارنوردی حرفه ای دارد . قطعاً نام این غار را از روی بلورهای یخی موجود در آن برداشته اند .
من و نوید در غار
بدبختانه غار ، شاید به دلیل بسیاری رفت و آمد گردشگران و آسیب زدن ، فاقد چکیده ها و چکنده های چندانیست . هم چنین نوشتن یادگاری بر روی دیواره های غار نیز ناخوشانید است . پیمایش غار از دهانه تا درّه ی پایانی ، حدود نیم ساعت زمان میبرد . پس از غار نوردی ، تنی به آب رودخانه زدن ، بسیار میچسبد .
این گروه را در غار دیدیم و حامد با آن ها ، نگاره برداشت .
من ، دو بار به این غار رفته ام ؛ یک بار در تیر 1388 و بار دیگر در اردیبهشت 1389 . در سفر تیرماه ، دوستانم ، سعید نوری و حامد فیّاض پور و در سفر اردیبهشت ماه ، نوید ، نسیم و زینب همراهم بودند .