تعطیلات شانزدهم و هفدهم اردیبهشت 1395 را ویژه میسازم برای سفری به استان اردبیل و بازدید از 4 دیدنی این استان زیبا . در راه های سبز و هوائی بهاری و از سمت رضوان شهر ، راه خلخال را با همراهی داداش خوب و خوش سفرم ، میرحسین ، پی میگیریم و شب شانزدهم را در مهمانپذیری کوچک درون شهر خلخال ، اتراق مینماییم .
1 )) پل سیمی قزل اوزن
بامداد شانزدهم اردیبهشت از خلخال به سمت شهر هشتجین میرویم ؛
راه زیبای خلخال به هشتجین
اندکی پیش از ورود به شهر هشتجین ، راه را به سمت راست ، پیچیده و راه مان را به سوی راه زیبای سرچم به اردبیل ، پی میگیریم . این منطقه را راه هایی زیبا و پرپیچ و خم پوشانده اند . به راه سرچم که میرسیم به سوی زنگان ، یعنی به سمت چپ میرویم و پس از گرفتن راهنمایی و گذشتن از 9 تونل ، وارد راه خاکی شاخه ای در سمت راست میشویم .
تونل های این راه با نام های پیشوایان شیعه ، تابلو گذاری شده اند .
نکته ، این که در کناره ی راه ، رودخانه ی پیروزآباد میگذرد و یک دکّه ی کوچک فروش موادّ خوراکی نیز در کناره ی راه ، مستقرّ است . پس از نگه داشتن خودرو در کناره ی رودخانه ، راه را پی گرفته تا به پل میرسیم . پیاده روی ، بسیار کم و در حدود ده دقیقه است . این پل گیرای توجّه در برخوردگاه دو رود پیروزآباد و قزل اوزن بر فراز رودخانه ی قزل اوزن ، قرار گرفته است . برای دسترسی به روی پل ، باید از پلّکانی فلزّی که به دیواره ی صخره ای ، محکم و پایدار شده است و سی پلّه دارد ، بالا رفت . بهتر ، آن است که بی درنگ بالا بروید ؛ چون اگر آرام آرام بروید ، قطعاً دچار سرگیجه خواهید شد و ترس بر شما ، چیره میشود . این پلّکان اگرچه کمی لرزش دارد ولی بسیار استوار است . پس از بالا رفتن از این پلّکان به رویه ی صخره های کنار رودخانه میرسیم که با احتیاط ، آن را میپیماییم . اگرچه بیش تر کناره های این محوّطه ی صخره ای ، ایمن سازی شده است ولی باز هم جاهای خطرناکی هستند که در صورت عدم توجّه و مراقبت کامل ، امکان سر خوردن و افتادن به درون رودخانه ی خروشان قزل اوزن هست . پس از پیمودن این راه کوتاه صخره ای به دهانه ی ورودی پل میرسیم .
پل سیمی ،همان گونه که از نامش ، پیداست با سیم و یا بهتر بگویم بافه ها یا کابل های بسیار قطور به صخره های دو سوی رودخانه ، بسته شده و کف آن ، چوبی است . در دو سمت روی پل با میله های نگه دارنده ، ایمن سازی ، صورت گرفته است . میانه های پل با ورود ما به لرزش میافتد ولی هیچ خطری و یا ترسی ندارد . زیر پای مان ، رودخانه ی خروشان قزل اوزن است که این پل در بلندای حدود 30 متری آن ، قرار گرفته است . رفتن به روی چنین پلی که بیش تر به پل های کارتونی ، همانند است ، تجربه ی متفاوت و گیرایی خواهد بود .
ژست میرحسین بر روی پل
خودم بر روی پل
من و میرحسین ؛ پل سیمی پشت سرمان ، دیده میشود .
2 )) پل آویزان مشکین شهر
پس از بازدید از پل سیمی به سمت مشکین شهر به راه میفتیم . مشکین شهر ، 95 کیلومتر با اردبیل ، فاصله دارد . ناهار را در رستورانی که در ورودی مشکین هست ، میخوریم و برای بازدید از پل آویزان به سمت بوستان جنگلی شهر میرویم . البتّه راه دسترسی به این پل با تابلوهای راهنما ، کاملاً مشخّص شده است .
پل آویزان یا پل معلّق ، از پل سیمی ، بزرگ تر ، بلندتر و زیباتر است و در حالی که پل سیمی ، جایی بود خلوت و دور از دسترس ، پل آویزان ، شلوغ است و بازدیدکنندگان بسیاری دارد . برای رفتن به روی پل ، باید بلیط خرید : نفری 10000 تومان . ورود افرادی که دچار سرگیجه ، بیماری قلبی ، صرع ، بیماری رگی ، دو بینی و ترس از ارتفاع هستند ، ممنوع است . ورود بانوان باردار ، ممنوع است . دویدن ، تاب دادن ، ضربه زدن ، گرد هم آمدن در یک نقطه از پل ، نشستن بر روی میله های آهنی و یا آویزان شدن از آن ها ، پوشیدن کفش پاشنه بلند ، همراه داشتن بار و موادّ خوراکی ، همراه داشتن جانوران خانگی ، انداختن هر گونه زباله روی و یا زیر پل و شیطنت کردن بر روی پل ، ممنوع است . هنگامی که سرعت وزش باد به بیش از 25 کیلومتر برسد ، افرادی که روی پل هستند ، باید به سرعت آن را تخلیه کنند . حرکت از روی پل ، باید از سمت راست آن باشد .
بلندای این پل از زمین ، 80 متر است و خود پل 365 متر درازا دارد . گویا برای ساخت آن ، 40 میلیارد تومان هزینه شده است . در دو سوی پل ، مغازه های موادّ خوراکی ، دست شویی ، نمازخانه ، توقّفگاه خودرو ، نانوایی ، رستوران گردان ، بوستان بادی ، پیست اسکیت ، سالن بالن ، متل آلاچیق و مکان های استراحت ، فراهم شده است . منظره ی پایین پل که هم رودخانه در آن هست و هم راه ، بسیار زیباست .
کارفرمای ساخت پل ، شرکت مکان شهر ابرار با مشاوره ی شرکت پی افکن سازه بوده است . طرح نصب و نصب این پل از شرکت امکان شهر پاسارگاد بوده و در اردیبهشت 1394 ، گشوده شده است .
به سمت نمین ، راه میفتیم تا به جای بازدید پسین ، نزدیک تر شویم . شب را در مهمانپذیر فاطمی در شهر نمین میخوابیم .
3 )) پیکره ی سنگی باباداوود عنبران
بالتر از شهر نمین و نزدیک مرز کشور آذربایجان ، شهر کوچکی به نام عنبران ، قرار دارد . از عنبران به سوی روستایی به نام عنبران بالا میرویم . نرسیده به روستا و در کنار پلی که بر روی رودخانه ، زده شده ، راهی خاکی ، دیده میشود که آن را پی میگیریم . به سه راهی خاکی که میرسیم به سمت چپ رفته و آن راه خاکی را پی میگیریم تا پایان راه . به جایی میرسیم که دیگر ، ماشین نمیرود و پیکره ی سنگی هم از دور ، پیداست . ماشین را در کناره ی راه خاکی گذاشته و پیاده به سمت پیکره میرویم .
حدود ده دقیقه تا پای پیکره ، راه است . در راه با آقای تومارزاده که از کشاورزان اطراف است ، هم راه میشویم و از شنیده های او ، بهره میگیریم . به گفته ی او ، کسی به نام باباداوود ، سال ها پیش در این جا به راز و نیاز با خدا میپرداخته و به همین دلیل ، این جا ، مورد ارج مردم است . ولی این پیکره ، دلیل نامداریش را بیش از این ، در گروی شکلش است که تقریباً همانند تندیس ابوالهول در کشور مصر است . البتّه این همانندی از دور ، بیش تر جلوه دارد و هر چه که نزدیک تر میشویم ، این همانندی ، کم تر میشود . در اطراف پیکره ، چند غار کوچک و چندین کنده کاری انسانی برای رسیدن به گنج !!!! ، دیده میشوند .
این سگ خوشگل را در راه برگشت از پیکره میبینیم .
مردم را اعتقاد بر آن است که این پبکره که چهره اش به سمت دریاچه ی مازندران است ، نگاهبان این دریاچه میباشد .
طبیعت زیبای اطراف پیکره
4 )) پیشوازاده سیّدسلیمان
یکی از نوادگان پرشمار پیشوای هفتم شیعیان به نام سلیمان در شهر کوچک لاهرود در راه نمین به آستارا ، آرمیده است . آرامگاه وی از سازه های دوره ی صفویست که در دوره ی قاجار نیز بازسازی شده است و بسیار زیباست . درون آرامگاه و بر سقف بالای ضریح ، نقّاشی های بسیار چشمگیری ، دیده میشوند .
هم چنین در کنار ضریح و درون یک کمد که در آن ، قفل است ، ظرف های سفالی و فلزّی قدیمی ، دیده میشوند . البتّه ساختمان های نوسازی به اطراف این پیشوازاده ، افزوده شده اند .
دیدارنامه ی پیشوازاده
شعور پنهان در پس این پل تا به حدی است که بی اختیار قلم را به رقصیدن بر کاغذ وا می دارد تا شعور این بیکرانه ی زیبا را به وصف بنشیند:
” درگیر و دار قصه ی این روزگار
در این پلشت بازار روح آدمیان
گر این قطعه را ” بهشت ” ننامی
جفا کرده ای به این دیار”
” این پل تداعی راهیست از آســـمان به زمین
بسان راهیست میان عاشق و معشوق
و چون دستی است به سوی آنکه ازلیست و ابدی
تصویرگر گره های روح است از زمین به آســـمان
و تصویرگر “سفیرانی” است که پای در زمین و سر در آســمان دارند
و تجلی یک راه بی نهایت به بیکرانه هاست
به هر آنکه نامش
زیبایی است و مهربانی
به هر آنکه نامش
عشق است و محبت
و در ذهن من نخست ،
تداعی راهی به سوی دوست
نقش بسته است .”
سفیر:
منظور از سفیر ذکر (سـبـحـان اللّه و الـحـمـد للّه ولا الـه الا اللّه واللّه اكبر) است که به تعبیر امام صادق (ع) چون درختی است که ریشه هایش در زمین و شاخه های آن در آسمان است.