چشمه ی گلفشان عین
به چابهار میرم که شب خوبی رو در اون جا میگذرونم = هتل سپیده . دیروز که به خونه ی آقامصطفا در روستای چگردان لاش رفتیم ، به مون گفتن که چند تا چشمه ی گلفشان جالب دیگه هم در نزدیکی این مناطق هستن و از ما خواستن که برای بازدید اونا هم بریم . بنا بر این شد که دوباره به چگردان لاش برم و با مصطفا به این چشمه ها هم سری بزنیم .
پس در نتیجه صبح روز بیست و سوم دی ماه از چابهار میرم به سمت چگردان لاش . اون جا ، یه ناشتایی مفصل رو میخوریم و با مصطفا و هارون ، دوست مصطفا ، میریم به روستایی به نام تَران . وقتی از تران میگذریم با یه راه ناهموار و افتضاح ، رو به رو میشم . من با خشونت و شدت هر چه تمام تر میرونم تا یه موقع در میونه های راه ، گیر نکنیم . خدایی راه بسیار بسیار بد و ناجوریه ؛ ولی سرانجام میتونیم اونو پیمایش بکنیم و به یه آبگیر بزرگ برسیم .
چشمه های آبفشان و گلفشان عین = عین در عربی یعنی چشمه . توی این آبگیر بزرگ که آبش ، ناشی از جوشش چندین چشمه در جای جای آبگیر هست ، بیش تر از ۵ تا چشمه ، دیده میشن که از برخی از اون ها ، آب زلال ، بیرون میزنه و از برخی دیگه ، گِل . برای همین ، سطح آبگیر ، دارای دو رنگ متفاوته = آبی زلال و تیره . همین موضوع هم بر زیبایی آبگیر افزوده . بچه ها میگن که این آب ، ویژگی های درمانی داره و مردم ، ظرف ظرف از آب این جا برمیدارن و برای استفاده با خودشون میبرن .
به رسم سپاسگزاری و انجام وظیفه ، مبلغی رو به بچه ها میدم و پس از رسوندن اونا به چگردان لاش ، خودم میرم برای دیدن چشمه ی گلفشان تنگ .