تهران زیبا
هر چقدر به هر جای ایران بری و بیای ، باز هم پایانی بر دیدنی های آن متصور نیست ؛ تهران زیبا که دیگه جای خود داره ؛ هم پایتخته و هم زیبا .
1 )) بوستان نیاوران
بوستان زیبا و بزرگ نیاوران در شمال شهر تهران و در یکی از خوش آب و هواترین مناطق این شهر ، قرار گرفته است ؛ چیدمان و آرایه های این بوستان ، بسیار دیدنی و جذاب هستند . بوستان نیاوران بر روی زمین های متعلق به دربار پهلوی ، ساخته شد که به سال 1337 توسط دربار به شهرداری تهران ، داده شد و شهرداری نیز از سال 1346 ، اقدام به ساخت بوستان نمود و آن را در سال 1348 ، گشایش داد . گستره ی بوستان ، 62 هکتار است .
2 )) دیدار با بانو فرخنده ی حاجی زاده
سال ها پیش که با کلیدواژه ی قتل های زنجیره ای ، آشنا شدم ، برای ارضای میل بیش تر دانستن ، آغاز کردم به کنکاش و جست و جو درباره ی این رخداد که در دهه ی هفتاد خورشیدی در ایران ، صورت گرفته بوده است . گروهی درون وزارت اطلاعات حکومت اسلامی ، مأموریت می یابند تا افرادی را که در مقوله ی تهاجم فرهنگی که آن سال ها با سخنرانی های رهبر جمهوری اسلامی ( علی خامنه ای ) به موضوع روز ، بدل شده بود ، یافته و بکشند .
در میان لیست بلند و بالایی که از افراد کشته شده و یا در آستانه ی کشته شدن ، انتشار یافته بود ، نام یک کودک نه ساله ، توجه ها را بیش از دیگران به سوی خود کشاند = کارون حاجی زاده . باورم نمیشد که حکومت اسلامی توسط عوامل خود ، اقدام به کشتن نوجوانی 9 ساله کرده باشد . پدر کارون ، زنده یاد حمید حاجی زاده ، معلم بوده که به دلیل عقاید غیرمذهبی و متفاوت خویش ، پس از انقلاب 1357 از مدرسه ، کنار گزارده و خانه نشین میشود .
او ، مخالف دیکتاتوری شاه و آخوند بوده و دست به سرایش شعر هم داشته و سروده های گزنده و تکان دهنده ی فراوانی از او به یادگار مانده است ؛ به گونه ای که موی دماغ حکومت بوده و گویا تصمیم بر کشته شدن او گرفته میشود .
به گفته ی نزدیکان ، شباهنگام سی و یکم شهریور1377و هنگامی که اعضای خانواده به جز کارون و پدر و مادرش به مجلس عروسی رفته بودند و مادر خانه نیز در اتاق دیگری ، خواب بوده ، افرادی که به احتمال زیاد با حمید ، آشنایی پیشین داشته اند ، وارد خانه ی او و سپس اتاقش میشوند و در فرصتی مناسب ، او را با ضربات پرشمار چاقو میکشند . کارون 9 ساله که متوجه فریادهای پدر میشود به اتاق میآید ؛ پس به ناچار کارون را هم میکشند و این امر ، شائبه ی آشنا بودن قاتلان را بیش تر میکند .
من از راه اینستاگرام ، عمه ی کارون و خواهر حمید را که خود از نویسندگان و سرایندگان کانون نویسندگان ایران و انسانی خوش ذوق و هنرمند است ، می یابم و پس از مدتی که میتوانم اعتماد وی را به دست بیاورم با او به سال 1398 در کافه کتاب شریعتی تهران ، قرار دیدار میگذارم . دیدار در کافه کتاب ، باب آشنایی ما را باز میکند و دیدارها ، چندباره میشود .
در این سفر به استان تهران نیز با بانو فرخنده حاجی زاده در همان کافه کتاب ، قرار میگذاریم تا بار دیگر ، هم دیگر را ببینیم . وی به همان بشاشی و گرمای سال های گذشته است و با خوش رویی از ما ، پذیرایی میکند . با او ، گرم صحبت و مراوده میشویم . چایی مینوشیم و از خاطرات و خطرات میگوییم .
3 )) کافه تاریخ و دیدار با حسین دهباشی
قرار اصلی امروزمان در تهران ، بازدید از کافه تاریخ و دیدار با آقای حسین دهباشی است . پس از خوردن ناهاری اندک به کافه تاریخ میرویم که در یک خانه ی قدیمی تاریخی متعلق به دکتر یحیا عدل در خیابان وصال ، قرار دارد . کافه ای است جذاب به ویژه برای دوستداران تاریخ معاصر ایران . اندکی در کافه ، چرخ میزنیم و سپس به سالن نشست ها ، راهنمایی میشویم تا با آقای دهباشی ، دیدار کنیم .
حسین دهباشی را چندین سال است که از راه تماشای کلیپ های جذاب تاریخی تاریخ آنلاین و گفت و گوهای مفصل او با شخصیت های تاریخ معاصر میشناسم . صحبت های او را با ابوالحسن بنی صدر ، محمد یزدی ، ابطحی ، ابراهیم اصغرزاده ، فائزه رفسنجانی و بسیاری دیگر با کمال میل به نظاره نشسته ام و چیرگی او را بر تاریخ معاصر کشور ، آشکارا دیده ام .
در سالن مینشینیم تا او بیاید و با ما ، سخن بگوید .
همراه با آقای دهباشی به دیدن مجموعه ی کافه تاریخ میرویم ؛ در گوشه ای ، بریده ای از روزنامه های گوناگون کشور را میتوان دید که با عنوان تاریخ مطبوعات ایران ، جلوه گری میکند . بخش جذاب دیگر ، نمونه هایی از امضاهای شخصیت های تاریخی معاصر ایران و جهان است ؛ از جمله فرح پهلوی ، رونالد ریگان ، کریم سنجابی ، دونالد ترامپ ، محمد خاتمی ، محمدجواد باهنر ، یاسر عرفات و ده ها شخصیت دیگر .
تابلویی دیگر از کافه به اسکناس های دوران تاریخی ایران میپردازد . نشان های افتخار ، بخش دیگری از کافه است .