گشت مرکزی
در روز سخت بارانی و سیلابی دوازدهم فروردین هزار و سی سد و نود و هشت خورشیدی در هوائی که به سختی گریان است ، راهی آرامگاه کسی میشوم به نام اشموئیل که میگویند از پیامبران اسرائیلی بوده است .
از سمت راه بویین زهرا که وارد استان مرکزی میشوم ، چند کیلومتری که به جلو میروم با تابلوی آرامگاه اشموئیل پیامبر ، برخورد میکنم که بر سر راه شاخه ای ، نصب شده است . از این جا تا آرامگاه ، حدود 14 کیلومتر مسافت است .
محدوده ی آرامگاه وی ، یک محوطه ی تفریحگاهی است که دارای صندلی برای نشستن ، درختکاری ، اتاق های استراحت و دست شویی میباشد . سازه ی آرامگاه ، بازسازی شده است ؛ اگرچه بخش کمی از سازه ی قدیمی هم چنان مانده است که با یک جفت درهای چوبی کهن ، خودنمایی میکند .
دیدارنامه ای منسوب به وی ، هم راه با نگاره ها و سخنانی از خامنه ای که از این جا ، بازدید داشته است بر دیواره ی درونی آرامگاه ، دیده میشوند . نمای کلی آرامگاه ، دوایوانی میباشد . کهنای آرامگاه ، هم پیوند با سده های هشتم تا دهم هجری قمری است . نسبت نامه ی اشموئیل به ابراهیم پیامبر میرسد .
محوطه ی اصلی ضریح به دو بخش زنانه و مردانه ، بخش شده است .
سپس به سمت شهر آوه میروم . تپه ی باستانی و تاریخی این شهر در همان خیابان ورودی شهر از دور ، پیداست . غریب و تنها افتاده و کسی را با او ، کاری نیست ؛ همانند بیش تر تپه های تاریخی کشور . این یکی حتا تابلوی راهنما هم ندارد .