چهارمحال و بختیاری
سرزمین آبشارها ، کجاست ؟ سرزمین زیبایی ها ، کجاست ؟ سرچشمه های پرفوران رودخانه ی کارون ، کجاست ؟
همه ی این ها ، چهارمحال و بختیاری است .
پس از انجام هماهنگی های لازم از راه فضای اینستاگرام و تلفنی با یکی از بچه های هلال احمر به نام امید ، رهسپار دیار چهارمحال میشوم تا از یکی از پرآب ترین و زیباترین آبشارهای کشور به نام آبشار لندی ، دیدن بکنم . راه درازی رو تا شهر کوچیک ناغان ، پی میگیرم .
توی ناغان ، امید عزیز ، منتظرم هست ؛ شام رو که میخورم با امید و یکی از دوستاش به نام بیژن ، رهسپار روستای بره مرده میشیم تا شب رو در پایگاه هلال احمر بخوابیم و آماده بشیم برای کوهپیمایی فردا .
شب دیرهنگام به پایگاه میرسیم و پس از کمی خوش و بش میخوابیم تا آماده ی کوهپیمایی فردا بشیم . فردا ، حدود ساعت هفت ، حرکت میکنیم به سوی روستای لندی . به راه خوزستان میریم ؛ راهی که سال ها پیش هم اون جا رو به سوی خوزستان ، پیموده بودم .
تا روستای شلیل ، آسفالته هست و پس از اون ، حدود 15 کیلومتر خاکی داریم تا روستای لندی . نرسیده به این روستا ، ناشتایی رو در کنار یه چشمه میخوریم ؛ سپس ماشین رو در کنار مسجد روستا ، پارک کرده و با برداشتن کوله ها و تجهیزات موردنیاز ، دل رو به کوه میزنیم تا به آبشار برسیم .
در آغاز راه ، سراشیبی های تندی رو در پیش داریم که پیمودن اون ها ، نیاز به خستگی گرفتن های چندباره داره . راه ، روی هم رفته ، مناسب و خوبه . گه گداری درختان بلوط بر راه مون ، قرار میگیرن و استراحتی زیر سایه ی اون ها میکنیم .
در کف دره ای که ما ، بالای اون در حال پیمایش هستیم ، رود بازفت که از سرچشمه های اصلی کارون هست ، روانه و به زیبایی ، جلوه گری میکنه . در راه ، چوپانی رو میبینیم که داره از بزها و گوسپنداش ، مراقبت میکنه ؛ چاق سلامتی هم با او میکنیم و راه رو پی میگیریم .
این ، درخت تاک یا انگور هست ؛ در راه برگشت میبینمش
رود بازفت از بالای دره ، دیده میشه
من ، امید و چوپان
سرانجام پس از دو ساعت و نیم البته با استراحت های چند باره به تاج آبشار لندی میرسیم . تاج آبشار ، کمی با راه اصلی ، فاصله داره و پایین تر از اونه . چون من ، راهنما دارم به مشکلی در پیدا کردن تاج برنمیخورم . اندکی در کنار تاج ، استراحت میکنیم .
پس از چند دقیقه به توصیه ی امید و بیژن ، آماده میشم تا به پای آبشار برم ؛ امید میگه که اصل زیبایی و هیجان در پای آبشار هست . البته راه دسترسی به پای آبشار ، بسیار دشوار و لغزنده هست ؛ چون از هر جای کوه و تپه ، آب میزنه بیرون و نیاز به مهارت و دقت بالایی داره .
همه جای راه ، پره از این جور چشمه ها
با کمک بچه ها و با احتیاط کامل ، این شیب رو که در برخی جاها به نود درجه میرسه ، میپیمایم تا به پای آبشار غول آسای لندی برسم . چقدر آب ؛ چه ابهتی ؛ چه شکوهی . باورنکردنیه . آبشاری بلند و پلکانی با آبی فراوان که به رنگ سپید دراومده و بر زیبایی آبشار افزوده .
این آبشار ، جون میده برای نقاشی و عکاسی ؛ اگرچه خودش ، یه عکس و یه نقاشی طبیعی باحال و بسیار چشمنوازه .
آب آبشار که با غرش و شکوه فراوان از بالادست، سرازیر میشه به رود بازفت میریزه تا به پرآب شدن کارون ، کمک بکنه .
پس از دیدن پای آبشار ، یه ناهار آتیشی خوش مزه در کنار تاج آبشار میخوریم .
در راه برگشت و در ایستگاه پایانی ، این خر ناز رو میبینم .
اینم یه خر ناز دیگه
پس از دیدن این آبشار زیبا و حجیم ، از یه راه دیگه برمیگردیم به سمت روستای لندی . پایان این راه ، دارای یه سربالایی تند و نفسگیر هست ولی سرانجام به روستا میرسیم . شب ، پس از رسوندن امید و بیژن به خونه هاشون ، میرم به شهر اردل . شب رو در ماشین میخوابم و فردا به سمت چشمه ی باغ رستم میرم .
از اردل به سمت شهرکرد که میرم ، به روستای بهشت آباد میرسم . رو به روی ورودی بهشت آباد ، راهی خاکیه که پس از چند کیلومتر به چشمه ی پرآبی میرسه به نام باغ رستم .
سرچشمه ی اصلی با یک حفاظ فلزی ، پوشونده شده و نمیشه بهش ، نزدیک شد . چشمه ای هست پرآب و دارای آبی گوارا و آشامیدنی .