در استان تهران و به ویژه در اطراف پایتخت ، طبیعت جالبی را میتوان به دید نشست . طبیعتی که گاه شگفت انگیز و بسیار جذّاب میشود . یکی از مناطق طبیعی زیبای اطراف پایتخت ، اوشون فشم است . در اطراف فشم ، چشمه ای هست که دارای آبی بدمزه و تیره رنگ است ؛ این آب ، سرشار از موادّ کانی میباشد . به دلیل مزّه ی بد آب چشمه بدان ، تلخاب میگویند .
به فشم میروم و از فشم به روستای لالون . روستایی سرسبز ، پرآب و زیبا . در روستای لالون ، پرسان پرسان کسی را می یابم تا مرا به سمت چشمه ببرد ؛ چرا که طبیعت این جا ، در این فصل و هنگامه ، پربرف شده و بسیار هشدارآمیز است و هرگز به تنهایی نمیتوان بدان سمت رفت . آقای آغاسی با من ، همراه میشود . خودرو را در جای مناسبی گذاشته و با برداشتن خوراکی ، لباس و کفش مناسب و باتون کوهنوردی ، راهی میشویم . این جایی که خودرو را گذاشته ام ، بُرون ، نام دارد . از آغاز رودخانه ی پرآب ، بندهایی ، دیده میشوند که بر رود ، بسته شده اند تا آب را برای مصارف کشاورزی و آشامیدنی ، گردآوری کنند به نام بندهای کولیکاک . دهانه ی یک غار هم بر بالای کوه سمت راست مان هست به نام غار پلنگ لی که به گفته ی آقای آغاسی ، بسیار بزرگ هم هست .
نخستین تنگه ای که بدان میرسیم ( یعنی دو تپّه ی سنگی که به یک دیگر نزدیک شده اند و آب از میانه ی آن ها میگذرد ) ، تنگه ی ورزا ، نام گرفته است .
کمی جلوتر که میرویم ، انبوهی برف ، خود را به ما ، نشان میدهد . جاهایی را به سختی و با احتیاط فراوان و البتّه با کمک های شایان ارزش آقای آغاسی ، برف کوبی کرده و جلو میرویم .
چشمه ی تلخاب در زیر انبوهی از برف ، پنهان شده و آب آن با رنگ تیره ترش ، جلوه گری میکند . از آغاز راه تا سر چشمه را به دلیل بدی راه که پر از برف است ، حدود دو ساعت و نیمه میپیماییم .