سپاهان زیبا

1 )) دهکده ی گردشگری نمک پتاس

از قزوین تا این دهکده ، راه بلندی رو در پیش داریم ؛ ولی من ، عاشق سفر و عاشق رانندگی در راه های زیبای ایران زمین هستم . با همراهی آقای حسن عنایت ، هم سفر قدیمی به سوی خور و بیابانک در استان سپاهان زیبا میریم تا از دهکده ی گردشگری نمک پتاس ، دیدن بکنیم .

شب رو در نایین و در یک اقامتگاه بومگردی میمونیم . فردا صبح راه رو ادامه میدیم ( از نایین تا دهکده ی پتاس ، سه ساعت راه است و از شهر خور تا دهکده ، 22 کیلومتر ) و پس از گذر از راه های بیابانی این منطقه به ورودی دهکده میرسیم . بلیط تهیه میکنیم و وارد مجموعه میشیم . یک راه شوسه ی مناسب از میونه ی نمکزارهای منطقه میگذره ؛ نمکزارهایی زیبا ، جذاب و مناسب برای عکاسی . شش ضلعی های نمکین که دلبرانه ، خودشون رو به مسافران نشون میدن .

این راه ، ما رو به سوی آبشار نمکی پتاس میبره ؛ اما آبشار ، خاموش هست . از مسؤولش که انسان ارجمند و خوش برخوردی هست میخوایم که آبشار رو روشن بکنه تا ما که از راه دور اومده ایم ، بتونیم آبشار نمکی رو ببینیم . میپذیره و ما ، پس از روشن شدن آبشار با صحنه ای زیبا و شگفت انگیز ، رو به رو میشیم . حجم زیادی از آب که بر سنگ های نمکی عظیم الجثه ، روان میشه .

آب آبشار به درون آب راهه ای میریزه که پایین تر از سنگ های نمک هست . ضمنن آبشار ، پر از چکنده های نمکی است .

2 )) مدرسه ی قصه های مجید ( دبیرستان حلبیان )

سریال قصه های مجید رو یادتونه ؟ بازی و نقش شیرین مجید نازنین ؛ حرص خوردن های بی بی دوست داشتنی ؛ کتک زدن های آقای ناظم ؛ متانت و بردباری آقای مدیر ؛ تدریس صبورانه ی آقای حیدری ؛ همه ی این ها رو یادتونه ؟ پس شما هم یک دهه ی شستی هستی که همینک باید بالای سی و پنج سال سن داشته باشی .

داستان سراسر عشق و زیبای قصه های مجید ، بخش عمده ایش رو در دبیرستانی گذرونده که به صورت تاریخی برای یهودی های ساکن سپاهان بوده و به نام آلیانس ، شهرت داشته و پس از چند سال که واگذار میشه به دبیرستان شهید حلبیان ، تغییر نام میده . البته هنوز گوشه ای از این دبیرستان بزرگ در اختیار یهودی هاس .

شب هست که به شهر سپاهان میرسیم و با گوگل مپ به دبیرستان مورنظر ؛ اما با در بسته ، رو به رو میشیم ؛ هر چی بر در میزنیم و زنگ قراضه ی قدیمی رو میفشاریم ، کسی پاسخگومون نیست . از مغازه های اطراف ، پرس و جو میکنیم که همه میگن این جا ، کلن تعطیله و کسی نمیاد . اما با تجربه های پیشین در سفرهام دریافته ام که نباید زود ناامید شد . پس شب رو در یک بومگردی در شهر سپاهان میمونیم و فردا صبح دوباره به دبیرستان میاییم .

این بار و در نهایت خوش حالی با در بزرگ بازشده ی دبیرستان ، رو به رو میشیم . وارد میشیم ؛ بله ، همون حیاط بزرگ هست که بچه ها ، همیشه صف میکشیدن و به انتظار ورود به کلاس هاشون میبودن . همون در بزرگی که یه بار ، آقای ناظم به بابای مدرسه گفت ببنددش تا به دور از چشم مدیر بردبار مدرسه بتونه مجید رو سر صف ، کتک بزنه . همه ی خاطراتم واسم زنده شدند .

به راهروها میریم ؛ همون راهروهای طویل و بلند با ستون های زیبای برافراشته . همون راهروهایی که بچه ها روی صندلی مینشستن و آزمون میدادن . همون جایی که مجید ، بلد نبود آزمون ریاضیش رو بنویسه .

کلاس ها ، عمومن ویران شدند و چند کلاس سالم بیش تر نموندن . میخوایم به طبقه ی دوم بریم که یهو از یکی از کلاس ها ، چند نفر ، بیرون میان . میفهمیم که فرهنگی های بازنشسته هستن که هر آدینه ، پس از ورزش به این جا میان و دور هم ، ناشتایی میخورن . چه گروه خوشایندی هستن . ازمون پذیرایی میکنن و میخوان که با احتیاط بریم طبقه ی بالا ؛ چون سست و رو به ویرانی هست .

طبقه ی دوم هم پر هست از کلاس های ویرانه و نیمه ویرانه ؛ همون کلاس هایی که مجید با هم شاگردی هاش توی اونا مینشستن و به درس ، گوش میدادن ؛ همون کلاسی که مجید با موضوع مرده شور ، انشا میخوند ؛ همون کلاسی که مجید از ترس دونه های تسبیح معلم ریاضی ، میخواست جدول ضرب رو یاد بگیره ولی نتونست ؛ همون کلاسی که مجید برای بافت ژاکت واسه ی معلم ادبیاتش به وراندازی هیکل ایشون میپرداخت .

یاد همه ی درگذشتگان سریال قصه های مجید به ویژه زنده یاد کیومرث پوراحمد و زنده یاد مهین دخت یزدانیان که خاطره سازان نازنین دوران کودکی ما بودند،گرامی باد .

3 )) مسجد جامع نطنز

در دل بافت تاریخی و جذاب شهر تاریخی نطنز به بازدید از مسجد جامع این شهر میپردازیم . تک مناره ی زیبای این مسجد ، خودنمایی ویژه ای میکند . این مسجد به سبک مساجد چهارایوانی ، ساخته شده و دارای 4 ایوان در 4 سمت اصلی است . حیاط و ایوان های مسجد در دو طبقه بوده و بلندای آن ها به 9 متر میرسد . در ایوان شمالی که دو طبقه ی آن با مقرنس کاری ، آراسته گشته است ، دو نوشته هستند .

نوشته ی ایوان شمالی به خط ثلث سپید بر زمینه ی آبی ، آیات 9 و 10 سوره ی جمعه و آیه ی 114 سوره ی هود در زمان صفویه به خط امامی اصفهانی ، نقاشی شده و دنباله ی نوشته به عبارات (( قال النبی صل الله علیه و آله یا علی الائمه بعدی اثنی عشر اولهم انت و آخرهم القائم الذی یفتح الله علی یدیه مشارق الارض و مغاربها قال من کان القرآن حدیثه و المسجد بیت نبی الله له بیتا فی الجنه کتبه محمدرضا الامامی )) ، پایان میگیرد .

نوشته ی گچ بری هلال درون ایوان شمالی دربردارنده ی آیه های 18 و 19 سوره ی توبه است و بخش پایانی نوشته به تاریخ سبع و سبعمئه یا همان 707 هجری قمری ، پایان میگیرد .

4 )) تیمچه ی امین الدوله

یه بار پارسال بود که روز کشته شدن یکی از پیشوایان مذهبی برای بازدید از این تیمچه به بازار کاشون اومدیم و با درهای بسته ی این جا ، رو به رو شدیم ؛ ولی این بار ، درهای تیمچه ی زیبای امین الدوله ، باز هستن و ما میتونیم با فراغ بال از زیبایی های این اثر تاریخی ، دیدن بکنیم . سقف باشکوه ؛ حوضی در میانه ؛ حجره ها و مغازه های جذاب دور تا دور تیمچه و طبقه ی بالایی از دیدنی های تیمچه هستن .

دور حوض رو هم تخت چیدن تا بتوینم اندکی استراحت بکینم .