روستاگردی ، یکی از بهترین گونه های سفرهای من است که خودم ، علاقه ی بسیاری بدان دارم . امروز هم به سراغ یکی دیگر از روستاهای زیبای استان قزوین میرویم : روستای خوزنان .
خوزنان ، روستایی است در شهرستان آبیک که در میانه ی راه اصلی آبیک به طالقان ، قرار گرفته است و از قزوین ، 53 کیلومتر و 45 دقیقه فاصله دارد . برای رسیدن به این روستا ، باید از راه کهن قزوین به تهران ، از شهر قزوین ، بیرون رفته و پس از گذشتن از روستاهای کوندج و ناصرآباد ، سه راهی زیاران را به سمت چپ بپیچیم . از زیاران که بگذریم به روستای خوزنان میرسیم .
در خوزنان ، مهمان بانو نجمه ی ملکان ، از هموندان شورای روستا هستیم . با پذیرایی وی به باغچه رستوران کاوَره به مدیریّت آقای آشوری میرویم و در یکی از اتاقک های آن جا نشسته و مشغول گفت و گو میشویم .
برای ریشه ی نام خوزنان ، 5 گمانه توسّط بانو ملکان و چند تن دیگر از مردم روستا ، مطرح شد :
1 )) خوز ، همان جوز به چماره ی گردوست که در کنار واژه ی نان ، نشان دهنده ی قوت چیره ی مردم این جاست : نان و گردو
2 )) نام کهن این روستا در هنگامه ای که با زیاران ، یکی بوده ، خروزان بوده است که پس از جدا شدن از زیاران ، خوزنان ، نامیده شده است .
3 )) یکی از اهالی ، این نام را به دلیل وجود گنج در منطقه میداند .
4 )) خوزنان را به چماره ی نان شیرین دانستند .
5 )) در قدیم به شن ، خز میگفته اند و چون این منطقه ، شنزار بوده است ، بدین نامش خوانده اند .
خوزنان ، روستای مهم و بزرگیست و دارای چندین محلّه میباشد ؛ از جمله :
پوباغان ؛ آن دست باغان ؛ کونه باغان ؛ قوره تپّه ؛ دارچه ؛ پشت باغان ؛ وزمه درّه ؛ کلّه سر ( خوزنان قدیمی ) ؛ تنگه کیچه ؛ زمینان ؛ پیغمبرکوه ؛ باغ کربلااوقلی ؛ گرگه درّه ؛ خوله درّه ؛ معدن مهدی عراقی ؛ چکمه درّه ؛ اوقولی چال ؛ پل حسن بک ؛ سیل ببرد ؛ کوماز ؛ رسکن درّه ؛ ماگوچال ؛ دریچه کان ؛ قادری کرسی ؛ هموارک ؛ بهزاد قنات ؛ ارباب باغان ؛ کهنه باغان ؛ آروانان
جمعیّت خوزنان ، حدود 400 نفر است که در 140 خانوار ، گرد هم آمده اند .
خوزنان ، دارای یک پیشوازاده هم هست ؛ فضل علی از نوادگان موسای کاظم که در محلّه ی قدیمی خوزنان به نام خرجام ، قرار گرفته و دچار بازسازی شگرفی شده است .
در گذشته های دور ، دارای گرمابه ای بوده که به شکل همه ی گرمابه های قدیم ، خزینه داشته ؛ ولی امروزه ، ویران شده است .
آثاری از قنات خوزنان که یکی از بن مایه های فراهم کردن آب مردم بوده است ، دیده مییشود .
مسجد روستا به نام سیّدالشّهدا که حالت مرکزیّت دارد ، نوسازی شده است .
مدرسه ی ابتدائی روستا که تنها مدرسه ی این جاست ، غیرفعّال میباشد .
یک حسینیّه ی بزرگ با سکّوی تعزیه خوانی هم دارد .
خانه ی بهداشت روستا در حال ساخت است .
اهالی خوزنان ، تات زبان هستند و لهجه ی شیرینی دارند .
بازی های روستا :
شولنگ ( لی لی ) ؛ قاپ بازی ؛ مرد خدا ؛ الک دولک ؛ یه قل دو قل ؛ عمومک مورچه داره ؛ خط خط ؛ بپر بخسب ؛ هفت قدم ؛ پول بازی ؛ چاله چاله ؛ خانه خانه
برخی از غذاهای محلّی خوزنان :
آش آرده ؛ برنج بلغور ؛ پیازو ( پیاز سرخ شده با سیب زمینی ) ؛ شیر آش ؛ یاوان آش ؛ اوماج آش ؛ ارش آش ؛ کاچی ؛ شله ؛ دم پخت ؛ کنگر خورش ؛ ترش آش
دهیار روستا ، آقای یکّه زعیم و هموندان شورای روستا ، آقایان اصغر و دانیال ملکان و بانو نجمه ی ملکان هستند . بانو ملکان ، علاقه ی ویژه ای به روستای شان دارد .
خانواده های ملکان ، آشوری ، کیان بخت ، قجری ، اسمی خانی و فرجی در روستای خوزنان ، زندگی میکنند .
خوزنان از شمال به قاضی کلایه ؛ از جنوب به آبیک ؛ از باختر به زیاران و از خاور به ابراهیم آباد و آقچری ، محدود میشود .
خوزنان ، دارای یک کانال تلگرامی هم هست ؛ به نام سرزمین مادری .
پیش ترها ، مدرسه ی ابتدائی کنونی روستا ، گورستان بوده است ولی پس تر جای گورستان به کنار پیشوازاده ، منتقل میشود . در گورستان ، میتوان چندین سنگ گور کهن را به دید نشست . هم چنین سیزده تن از جوانان این روستا در جنگ هشت ساله ، جان باخته اند که هفت تن شان در گورستان روستا آرمیده اند .
امنیّت و رفع مشکلات قضائی در روستای خوزنان بر توان بسیج مستقر در روستاست .
لوله کشی آب آشامیدنی از حدود دهه ی شست خورشیدی و از چاه های اطراف ، انجام شده و پیش از آن از قنات ، فراهم میشد .
برق روستا در سال های پیش از انقلاب ، توسّط ارباب منطقه به نام خستو ، کشیده شده است . برخی از اهالی روستا از خستو به نیکی تمام ، یاد میکنند .
حدود چهار سال است که گاز به روستا آمده و سیزده سالی هم هست که میزبان تلفن شده است .
برخی از مراسم ویژه ی روستای خوزنان ، عبارتند از : هرزه ورزان و حنابندان ( در عروسی ها ) و ده روز تعزیه ( در عزادارای حسین )
مردم خوزنان به کشاورزی ( گندم ، جو ، نخود و ماش ) ، باغداری و معدنگری زغال سنگ ، مشغولند .
هم راه با آقای آشوری و بانو ملکان به قدم زدن در روستا و دیدن بافت قدیمی ، گرمابه ی نیمه ویران ، قنات ویران و مدرسه پرداخته و با اهالی به سخن مینشینیم . حتّی با صمیمیّت و برخورد خوب برخی از آن ها ، وارد خانه های شان شده و از نفس کشیدن در یک خانه ی روستایی ، بهره میبریم . در یکی از کوچه های مرکزی روستا ، مغازه های قدیمی قصّابی و پارچه فروشی را میبینیم که همینک رها شده اند . کوچه های بخش مرکزی روستا ، سنگ فرش شده و بسیار دلنواز و زیبا هستند .
در کنار پایگاه بسیج ، یک ساختمان رهاشده هم دیده میشود که زمانی دور ، گرمابه ی همگانی روستا بوده است .
به گفته ی برخی از روستاییان کهن سال ، بسیاری از اهالی در پایین دست روستا ، ساکن بوده اند و حدود سال های شست به دنبال کوچکی جای زندگی به جایگاه کنونی ، کوچ میکنند .
تنها فرآورنده ی گلاب و عرقیّات سازمند در استان قزوین ، مغازه ی کوچکیست در کنار راه اصلی خوزنان به نام گلاب و عرقیّات سنّتی محمّد کعبه .
برخی از واژگان به زبان تاتی و لهجه ی خوزنانی :
اِلیک : گوجه سبز
آتش برقه : آذرخش
پوجار : کفش
تیانچی : قابلمه ی کوچک
تله سیب : سیب تلخ
در این سفر یک روزه ی فوق العاده دلچسب ، افزون بر بانو ملکان و آقای آشوری ، دوستان زیر از ما ، پذیرایی و با داده های ارزشمندشان ، به ما ، کمک کردند :
آقای انعام الله ملکان ؛ آقای نقدعلی آشوری ؛ بانو سودابه راوند ؛ بانو زهرا ( زهرا اجی ) ؛ بانو زهرا ملکان ؛ آقای امین الله کیان بخت و آقای یاسین کیان بخت
من و یاسین کیان بخت ؛ مدیر کانال تلگرامی خوزنان