روستای آلتین کش ( غار آلتین کش )

روستای آلتین کش ( 7 آذر 1393 )

علی رضا هاشمی ، رسول علیخانی ، زینب هاشمی ، حسن ترابی ، پروین کپورچیان ، پیام کپورچیان ، علی حرزاده و وحید نصرت آقایی

نمای همگانی روستا

1 )) آلتین کش ، روستاییست کوچک که در بخش طارم پایین در شمال استان کاسپین ، قرار گرفته است و یکی از تاریخی ترین روستاهای استان میباشد . فاصله ی این روستا از شهر کاسپین ، 144 کیلومتر است که در حدود دوساعت ، میتوان آن را پیمود . برای رسیدن به آلتین کش ، باید وارد آزادراه کاسپین ـ رشت شده و پس از رسیدن به شهر منجیل و گذراندن آخرین تونل بیرونی این شهر ، وارد راه شاخه ای در سمت راست تان بشوید ؛ راهی که با تابلوی آب بر و طارم ، مشخّص شده و از زیر راه اصلی به آن سوی آن میرود . پس از رسیدن به یک سه راهی که راه سمت راست آن ، یک پل فلزّیست ، به روی پل بروید و سه راهی دوم را به سمت چپ بروید که با تابلوی راهنما ، مشخّص است . از شهرک سپیدرود بگذرید تا به گیلوان برسید ؛ در گیلوان ، یک سه راهیست که باید آن را به سمت چپ بروید . راه را که پی بگیرید و از گیلوان ، بیرون بروید به یک راه شاخه ای در سمت چپ راه اصلی میرسید که با تابلوی روستای آلتین کش ، مشخّص شده است . از این راه شاخه ای تا روستا ، 9 کیلومتر است . به یک سه راهی دیگر میرسید که آخرین سه راهی راه ماست ؛ این سه راهی را نیز باید وارد راه سمت چپ شوید تا به روستا برسید .

2 )) قرار ما با آقای معنویست که از ساکنان و قدیمی های این روستاست . برخورد ایشان از همان آغاز دیدار با ما ، بسیار گرم و دلنشین است . وی ، کارمند بازنشسته ی اداره ی پست است ؛ حدود 55 سال سن دارد ولی بسیار سرحال و شاداب است . در آغاز کار با او به پیشوازاده ی روستا میرویم .

ما و آقای معنوی ( در کنار من )

3 )) روستای آلتین کش ، روستاییست ترک نشین ؛ آلتین در زبان ترکی یعنی طلا و کُش هم کوتاه شده ی کوشک است که روی هم میشود کوشک طلایی ؛ این نام ، نشان دهنده ی کهنای این روستاست که گویا در گذشته ها ، دارای دژ و خانه های بسیاری در اطراف آن بوده است که کان طلا بوده اند . دیدنی های این روستا ، عبارتند از :

پیشوازاده ابراهیم ؛ شهر زیرزمینی ،؛ غار ؛ بافت کهن روستا ؛ پل تاریخی ؛ درخت چنار کهن سال ؛ باغ های زیبای زیتون و انار ؛ آتشکده

4 )) پیشوازاده ابراهیم :

ساختمان پیشوازاده در مرکز روستا ، واقع شده است ؛ سازه ایست نو که پس از زمین لرزه ی ویرانگر سال 1369 ، آغاز به ساخت آن کرده اند و از یک اتاق بزرگ که دربردارنده ی آشپزخانه ی کوچکی نیز میباشد ، تشکیل شده است . آرامگاه پیشوازاده که از فرزندان پیشوای هفتم است در مرکز اتاق ، قرار دارد و یک گور مرمرین ساده ی بی ضریح است . پیشوازاده ، دارای یک گنید طلایی و دو مناره است .

پیشوازاده ابراهیم

5 )) غار :

غار گیرای آلتین کش در بیرون از روستا ، قرار دارد که پیاده حدود نیم ساعت تا غار ، راه است ؛ البتّه با خودرو هم میتوان رفت ولی راه خودرویی آن ، کمی نامناسب است . این غار ، دارای دهانه ی بزرگی رو به پایین است که به آسانی ، میتوان وارد آن شد که پس از ورود به غار با جوی کوچکی از آب ، رو به رو میشویم که به درون غار ، روان است . کف غار از فضله ی خفّاش ها ، آکنده میباشد و همین ، باعث سست شدن کف غار شده است . سقف غار نیز سست است و در کل خاکی که فضای غار را پوشانده است ، بسیار سست و شکننده میباشد . این امر میتواند ناشی از آبی روان باشد که درون غار ، دیده میشود . پس از اندکی ، راه گذر از درون غار ، تنگ تر میشود و در واقع همان راهی میشود که آب ، ایجادش کرده و خود از درون آن ، روان شده است . سقف غار در این بخش ، پایین تر است و برای گذر از غار ، باید سینه خیز یا چمباتمه ، راه را پی گرفت ؛ در جاهایی ، غار به قنات ، همانند میشود که انگار از آب آن ، برداشت میشده است . ما در حدود یک ساعت و نیم درون غار میمانیم و میچرخیم . اگرچه رفتن به این غار ، نیاز ویژه ای به کلاه پناهی ندارد ولی همراه داشتن آن ، زیانی ندارد ؛ چراغ قوّه ، لباس مناسب و کفش خوب نیز از ضروریّات است .

بچه ها در دهانه ی غار

حسن ، من و وحید ؛ درون غار

خفّاش

6 )) پل تاریخی :

در گوشه ای از روستای آلتین کش ، پل یک دهنه ی کوچکی ، دیده میشود که بر روی رودخانه ی کوچکی ، بسته شده است ؛ مصالح به کاررفته در آن ، سنگ و ملات ساروج است و شکل طاقی دارد ؛ اهالی ، آن را به شاه عبّاسی میخوانند .

بچه ها در زیر پل

7 )) درخت چنار کهن سال :

چنار غول پیکر و بزرگی در میدانگاه روستا ، دیده میشود که آن را 600 ساله میدانند .

بچه ها در زیر درخت

8 )) در نزدیکی باغ های زیبای زیتون و انار ؛ سوراخ بزرگی ، دیده میشود که به درون زمین ، راه دارد ؛ اهالی ، آن را یک شهر زیرزمینی بزرگ میدانند که انبار گنج های بسیاریست . باغ های زیبای زیتون هم از دیدنی های دیگر این روستاست ؛ درختان در هم تنیده ی زیتون که سایه ساران باشکوهی را فراهم آورده اند و گام نهادن در میانه های آن ها ، دل را صفا میدهد ؛ هم چنین است درختان باشکوه و عاشقانه ی انار .

بچه ها و من در باغ زیتون

9 )) یکی از مواردی که باعث نام آوری این روستا شده است ، ویرانه ایست که در کتاب ها و کتابچه ها بی هیچ روشنگری ، آن را کلیسا نامیده اند ؛ در حالی که اهالی ، آتشکده اش مینامند . به جز یک چهار ضلعی مربّع شکل با سنگ و ملات که بی سقف هم هست و مرکز آن ، کمی فرورفتگی دارد ، چیز دیگری ، دیده نمیشود ؛ این آتشکده ی ویرانه در نزدیکی همان شهر زیرزمینی ، قرار گرفته است .

10 )) ناهار را در خانه ی آقای سعیدی ، مدیر مدرسه ی روستا هستیم ؛ یک ناهار سنّتی ( کالجوش و رشته پلو با سیرترشی و بادنجان ترشی ) در یک خانه ی روستایی زیبا . ناهاری که بسیار به ما چسبید ؛ شگفتا از ناهار و مکان آن !

سفره ی غذای روستایی

همه با هم در خانه ی روستایی

آخرین نگاره با روستاییان مهربان