هم سفران : 1 ) محمّدرضا کریمی 2 ) منا کلهر 3 ) مینا کلهر 4 ) میرحسین هاشمی 5 ) احسان حلّاجان 6 ) مجید آیتی 7 ) بریر حرزاده 8 ) احمد حرزاده
مدّت ها بود که دوست داشتم منطقه ی زیبای تنگه واشی را که بارها ، وصفش را شنیده بودم ، ببینم تا این که فرصتی دست داد و در روز چهارم فروردین ، سر ساعت 7 بامداد به سوی این منطقه ی زیبا به راه افتادیم . تنگه واشی در شمال روستای جلیزجند واقع در 5 کیلومتری پیروزکوه ، قرار گرفته است که برای دسترسی به آن ، لازم است تا شهر پیروزکوه رفت و سپس همان راه را دور زد و وارد نخستین شاخه ای سمت راست شد که با تابلوهای راهنما نیز مشخّص شده است . در پایان این راه شاخه ای آسفالته ، محوّطه ی بزرگی برای نگه داشتن خودروها در نظر گرفته شده است . خودروی مان را در همان جا ، نگه می داریم و پس از عوض کردن لباس ها و تجهیز کوله های مان در ساعت 12 و 15 دقیقه ، پیاده روی مان را آغاز می کنیم . راه ، یک پاکوب مشخّص است که در کنار رودخانه ، پی گرفته میشود . پس از پایان این راه پاکوب ، برای پیگیری راه به ناچار ، باید وارد رودخانه ای شد که از میان یک تنگه ی سنگی بزرگ می گذرد . این جا ، چاره ای جز خیس شدن و گام نهادن در آب بسیار سرد رود نیست . هیجان کار از همین جا ، اوج می گیرد : جایی که پاهای مان تا زانو ، خیس آب می شوند و گاهی نیز با افتادن در آب ، رو به رو می شویم .
سرانجام پس از پیمودن حدود دو کیلومتر در ساعت 13 و 30 دقیقه به نقش برجسته ی نامدار تنگه واشی می رسیم . نقش برجسته ای که با دستور فتح علی شاه قاجار و به تقلید از نقش برجسته های ایران باستان در این جا ، حکّ دیواره های سنگی شده است . این نقش برجسته ، دربردارنده ی جنگ های قاجاریّه است و به روش بسیارزیبایی ، آراسته گشته است .
همگی در کنار نقش برجسته ی تنگه واشی
پس از حدود ده دقیقه استراحت در کنار این اثر تاریخی ، حرکت مان را آغاز می نماییم و دوباره ، دل به رودخانه ی سرد خروشان می زنیم . راه ، به راستی زیباست . رود پرآبی که از میان دو صخره ی سنگی بزرگ و بلند می گذرد و آهنگ زیبای آب را به نوازش در می آورد .
من در داخل رودخانه
پس از گذر کامل از تنگه ی نخست به دشت فراخ و سرسبزی می رسیم که رودخانه از میان آن می گذرد .
دشت وسیع و سرسبز
ساعت ، 14 و 30 دقیقه است که برای خوردن ناهار و زدودن خستگی در کنار رودخانه ، اتراق می نماییم . در حال خوردن ناهار هستیم که به روشنی یورش ابرهای سیاه بارانزا ، شایان دید است . به دوستان ، توصیه می کنم که هر چه زودتر ، پس از خوردن ناهار ، برای بازگشت راه ، آماده شوند . دوستان نیز به این توصیه ، عمل می کنند و بی درنگ ، پس از ناهار ، حرکت برگشت را آغاز می کنیم . در میانه های راه و در آغاز تنگه ی نخست است که باران ، سخت شده و بالاآمدن رویه ی آب ، آشکارتر می شود . کوشش مان بر این است که راه را زودتر بپیماییم تا با خطر ، رو به رو نشویم که خدای را سپاس ، بدون رو به روشدن با خطری از راه رودخانه ، گذر می کنیم و با لباس هایی خیس و گلی به کنار ماشین می رسیم .
بسیار زیبا بود
دست درد نکنه علیرضا
خواهش میکنم .
Heyf k nayumadam 🙁 khosh be haletoon
aliiiiiiiiiiiiiii bood vaqeaaan jaye hameye doostani ke naboodan khali 😀
alareza jan mamnoonam azat 😀
خواهش میکنم هم سفر خوبم !