با بچه های قزوینی یعنی حسن ترابی ، پروین کپورچیان و مینا افروزی نیا در زیر پل پردیس و با بچه های قمی یعنی مهدی و مژگان وفائی در ورودی بوستان جنگلی چیتگر ، قرار دارم . صباح هم با ما می آید .
مژگان و مهدی وفائی ؛ صباح قادری ؛ علی رضا هاشمی ؛ حسن ترابی و پروین کپورچیان
یکی از به یادماندنی ترین روزهای سفرم به استان تهران ، امروز ، آدینه 22 آبان 1388 است و به راستی که هفت نفره بودن مان در این روز ، در این امر ، تأثیر مهمّی دارد . پس از کمی دور هم نشستن در بوستان جنگلی چیتگر به سمت پیست دوچرخه سواری می رویم . با کرایه ی شش دوچرخه که یکی از آن ها ، دونفره و ویژه ی سومین زوج گروه ایرانگشت ( حسن و پروین ) می باشد به مبلغ ساعتی 1000 تومان به گشت و گذار در پیست زیبای دوچرخه سواری چیتگر می پردازیم .
حسن ، صباح ، مهدی ، مینا ، پروین و مژگان
هوا ، بسیارخوب و ساعات ، بسیاردلچسب ، میگذرند . اگرچه چرخ های من و حسن ، خراب می شوند ولی لذّتی شیرین در خاطرمان می ماند . نیم روز آمده و هنگام ناهار . دور هم در زیر سایه ی درختی می نشینیم و ناهار خوش مزّه ای را که آقامهدی و مژگان بانو از قم آورده اند با شوخی و خنده ، میخوریم .
من در حال نوشیدن آب به شیوه ی شتری
پس از گذراندن چند ساعت بسیار دلچسب به سمت پیشوازاده طاهر می رویم .
حسن ، پروین و مینا