باغستان گواوا و انبه
پس از اینبرنامه میریم به سمت راسک تا با آقای حسینی،رئیس میراث فرهنگی،دیدار بکنیم.ایشون،ما رو برای ناهار میبره به خونه ی خودش.ناهاری که به ما میدن،دال هست=آمیزه ای از برنج تند با گوشت.خیلی هم خوش مزه هست.
با هم راهی آقای حسینی و آقای رئیسی(رئیس اداره ی ورزش و جوانان)،میریم به سمت باغستان های گوواوا و انبه.گوواوا،گونه ای از میوه ها هست همانند گلابی که بوی انبه میده و به زیتون بلوچستان،نامداره.
پس از باغستان با پیشنهاد دوستان،سوار بر خودروی پیکاپ به سمت شهر مرزی پیشین میریم که با مرز پاکستان،حدود ۶ کیلومتر فاصله داره.به پیشین که میرسیم،یه عصرونه ی خوش مزه میخوریم به نام چانگال:آمیزه ای از خرما با روغن و نون محلّی.خیلی انرژی زا هست.دوباره سوار پیکاپ میشیم و میریم به سمت مرز؛امّا مرزبانی،پس از چندین بار هشدار،خودرو رو نگه میداره.
ما و دوستان،گمون میکردیم با دیدن پلاکدولتی خودرو،خیلی رومون،حساس نشن؛ولی مرزبان ها با کمال دقت،مراقب اوضاع بودن؛حتا دست به تفنگ برده بودن؛ولی سپاس خدا به خوبی گذشت.