جمعه 31 فروردین 1403
خانه / ایران را بگردیم . . . / کردســـــتان

کردســـــتان

امام زاده هاجره خاتون ( 15 اردیبهشت 1391 )

از آن جا که بیش تر مناطق استان کردستان ، سنّی نشین هستند ، این استان بر خلاف دیگر استان های ایران ، امام زاده های کم تری دارد ؛ یکی از معدود امام زاده های این استان ، امام زاده هاجره خاتون میباشد که درون شهر سنه دژ ( سنندج ) قرار گرفته است . سازه ی این امام زاده ، فاقد گنبد یا مناره است و او را به پیشوا رضا ، منسوب میدانند .

کردســـــتان

امام زاده هاجره خاتون

بقعه ی پیر خضر

  در سفرهایم از این گونه بقعه ها که با نام خضر ، آراسته شده اند ، بسیار دیده ام ؛ یکی از این بقعه ها در نزدیکی شهر بیجار ، استان کردستان ، واقع شده است که دارای سازه ای ساده ولی دلنشین است .

کردســـــتان

بقعه ی پیر خضر

بقعه ی حضرت عکاشه

از یاران پیامبر اسلام بوده است که در آرامگاهی ساده و در میانه ی راه کامیاران به روستای پالنگان ، آرام گرفته است .

کردســـــتان

بقعه ی عکاشه

بقعه ی پیر

بر پایه ی افسانه های کهن ، مردم کرد را اعتقاد بر آن است که دریاچه ی زیبای زریوار در مریوان بر اثر نفرین یک پیرمرد عارف به وجود آمده است ؛ بدین صورت که پیش ترها در کنار دریاچه ای کوچک ، شهری بوده است که مردم و حاکم آن به ستم کاری ، نامدار بوده اند ؛ پیرمرد عارفی از آن شهر میگذرد و برای رفع نیازهای خود از مردم ، کمک میخواهد ؛ امّا با پاسخ ناشایست اهالی ، روبرو میشود . در نتیجه برای شکایت از این رفتار نادرست مردم ، نزد حاکم میرود و از او میخواهد که مشکلش را حل کند . حاکم نیز با برخوردی ناشایست ، او را از دربار خود ، بیرون میراند . پیرمرد دل شکسته  که از این رفتارهای مردم و حاکم ، ناراحت شده بود ، آن شهر و اهالیش را نفرین میکند که به زیر آب بروند . مردم ، اعتقاد دارند که شهر یادشده در زیر آب دریاچه ی زریوار کنونیست . آرامگاهی در راه مریوان به سوی سقّز و مشرف بر دریاچه ، دیده میشود که بر پایه ی اعتقادات مردم ، متعلّق به همین پیر عارف است .

کردســـــتان

آرامگاه ملّاحسن دزلی ( 16 اردیبهشت 1391 )

آرامگاه این عارف نامدار منطقه در گورستان شهر کوچک دزلی در منطقه ی اورامانات ، واقع شده است .

کردســـــتان

خانه ی آصف ( 14 اردیبهشت 1391 )

این خانه که به خانه ی کرد نیز نامدار است و امروزه ، تبدیل به گنجینه ی مردمشناسی کردستان شده است ، یکی از زیباترین خانه های منطقه ی باختری ایران است . این خانه در بافت مرکزی شهر سنه دژ ، واقع شده است .

کردســـــتان

کردســـــتان

دریاچه ی زریوار ( 16 اردیبهشت 1391 )

این دریاچه ی زیبا که از چشمه های زیرزمینی ، آب خود را تأمین مینماید ، نگین باختر کشور است . زریوار در گویش کردی یعنی همانند زر ( طلا ) . در اطراف این دریاچه که در پایان شهر مریوان ، قرار گرفته است ، بوستان بزرگ و مناسبی برای اتراق مسافران و گردشگران ، فراهم آمده است . قایق سواری بر روی دریاچه نیز بسیار دلچسب است .

کردســـــتان

کردســـــتان

کردســـــتان

تک درخت دریاچه ی زریوار

رودخانه ی قزل اوزن ( 20 اردیبهشت 1391 )

کردســـــتان

روستای اورامانات تخت ( 15 اردیبهشت 1391 )

در ابتدای روستا ، هتل اورامان ، قرار گرفته است . من که بسیار خسته هستم ، یک اتاق دوتخته را در این هتل با قیمت 370000 ریال ، اجاره می کنم و سپس برای گشت و گذار ، راهی روستا می شوم . در این روستای پلّکانی و تمیز ، یک دست لباس کُردی خریداری می کنم تا یادگاری باشد برایم از این خطّه ی سبز .

کردســـــتان

روستای اورامانات

روستای پالنگان ( 15 اردیبهشت 1391 )

یکی دیگر از روستاهای پلّکانی و زیبای ایران زمین ، روستای پالنگان است که در زیبایی ، نمونه میباشد .

کردســـــتان

روستای پالنگان

زرّینه رود ( 18 اردیبهشت 1391 )

تفاوتی که در این قسمت از ساحل رود پرآب زرّینه با رود سیمینه میبینم ، فقط در ساحل سرسبز و پردرخت آن میباشد . آب زرّینه نیز خروشان و فراوان است . لختی را در کنار زرّینه رود مینشینم و از تماشای گذر عمر بر آیینه ی آب ، لذّت میبرم .

کردســـــتان

زرّینه رود زیبا

زیارتگاه خضر زنده ( 19 اردیبهشت 1391 )

وقتی به شهر زیبای سنندج میرسم ، پرسان پرسان به سمت زیارتگاه خضر زنده میروم . توضیح ، این که این گونه زیارتگاه ها را که به نام خضر زنده ، خوانده میشوند در استان ها و مناطق مختلف دیده ام . در ســفر قبلی ام به لرستان نیز چنین آرامگاهی در خرّم آباد بود . این آرامگاه ها ، نشأت گرفته از دیدگاه مسلمین است که اعتقاد دارند خضر پیامبر از آن جا که از آب حیات ، نوشیده است ، زنده میباشد و در مکان هایی که امروزه به عنوان زیارتگاه ، محسوب میشوند ، قدم گذاشته و باعث تبرّک بخشیدن به آن ها شده است . بخشی از مسیر دسترسی به این زیارتگاه ، خاکی است ؛ زیارتگاهی که در بالای کوه ، قرار گرفته و دارای یک چشمه ی آب نیز میباشد . سرانجام در ساعت 01 : 17 و کیلومتر 27639 به زیارتگاه میرسم . بنا بر اعتقادات ، حضرت خضر پیامبر از این منطقه ، عبور کرده ، از آب چشمه آشامیده و نظری بر این چشمه انداخته است و به همین علّت ، مردم ، این ناحیّه را متبرّک میدانند و بنائی را احداث کرده اند و در روزهای سه شنبه در آن ، تجمّع مینمایند و به عبادت و راز و نیاز میپردازند . در کنار این بنا، خانه ی کوهنوردی سنندج ، احداث شده است که درون آن را تصاویر زیبایی از کوه های کردســتان ، پوشانده اند . از بالای کوهی که زیارتگاه بر روی آن ، قرار گرفته است ، نمای زیبایی از شهر سنندج را میتوان به نظاره نشست .

کردســـــتان

سرچشمه ( 18 اردیبهشت 1391 )

برای دسترسی به این چشمه ی زیبا ، بزرگ و پرآب ، باید وارد روستای سرچشمه شده و پس از خروج از این روستا به چشمه ، دست یافت . آب چشمه از یک سوراخ بزرگ از دل کوه ، بیرون میزند و فوق العاده سرد و گواراست .

کردســـــتان

سیمینه رود ( 18 اردیبهشت 1391 )

رودخانه ی زیبای سیمینه رود که بسیار پرآب است و شاخه شاخه نیز شده در دل دشت ، جاریست . دقایقی در کنار این رود پرآب و خروشان مینشینم و اندکی از آب آن را به عنوان یادگار برمیدارم و در ساعت 25 : 12 به سمت زرّینه رود، راهی میشوم . از سیمینه رود چه می دانیم ؟ این رودخانه از کوهستان های مهاباد ، سقّز ، بانه و کردستان عراق ، سرچشمه گرفته و پس از عبور از شهرها و دشت های طول راه به دریاچه ی ارومیّه میریزد . در زمانی که مغولان بر ایران ، تسلّط داشتند ، نام مغولی تاتائو را برای این رودخانه برگزیدند . متوسّط جریان سالانه ی این رود ، 452 میلیون متر مکعّب میباشد و از آب آن ، عمدتاً برای مصارف کشاورزی ، استفاده میشود .

کردســـــتان

سازه ی سالار سعید ( 14 اردیبهشت 1391 )

 تاریخچه : گنجینه در اصل ، بخش بیرونی عمارت مولّالطف الله شیخ الاسلام بوده است که حدود 150 سال پیش ، توسّط شخص نامبرده که یکی از علمای بزرگ آن دوره و معاصر ناصرالدّین شاه بوده ، ساخته شده است . عمارت ، پس از فوت بانی آن ، توسّط نوادگان او به دو بخش مجزّا ، تفکیک شده و به فروش رسیده است . بخش اندرونی به تملّک خانواده ی حبیبی و بخش بیرونی به تملّک عبدالحمیدخان سنندجی یا سالارسعید درآمده است . سالارسعید ، بخش بیرونی را در سال 1336 به اداره ی فرهنگ یا آموزش و پرورش ، واگذار نمود و از آن به عنوان مدرسه ی پیشاهنگان ، استفاده می شده است و در این سال از طرف وزارت فرهنگ و هنر وقت ، جهت تأسیس گنجینه ، تملّک شد و پس از آماده سازی در مهر 1354 با نام گنجینه ی سنندج ، افتتاح گردید و هم چنین بخش اندرونی در سال 1371 به تملّک اداره ی میراث فرهنگی درآمد و اکنون ، اداره ی کلّ میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری استان کردستان می باشد .

1 بخش های گنجینه : بخش پیش از تاریخ : در این بخش ، اشیائی ، نگه داری می شوند که از مناطق کردستان ، کشف گردیده اند و مقداری نیز مربوط به کنگاور می باشند . از اشیای قابل تأمّل این بخش ، می توان به پیه سوزهای کشف شده از بانه ، اشاره نمود . بخش تاریخی : اشیای این دوران ، بیش ترین آثار این گنجینه را به خود ، اختصاص داده است که بیش تر آن ها از تپه ی زیویه ی سقّز به دست آمده است . مهم ترین اشیای کشف شده ی زیویه ، اشیائی از جنس طلا ، عاج و استخوان می باشند . هم چنین در این بخش ، سه اسکلت کشف شده از شهرهای زاگرس سنندج ، نگه داری می شوند که جدیداً به این بخش ، ملحق گردیده است و قدمت 3000ساله دارند . علاوه بر آثار قابل ذکر ، اشیای شیشه ای و سکّه های منحصر به فردی از دوران های اشکانی و ســـاسانی ، نگه داری می شوند . بخش اسلامی : اشیای این بخش به دو قسمت سفالی و فلزّی ، تقسیم می شود . بیش تر این آثار ، متعلّق به دیگرنقاط کشور می باشند و بخش بسیارکمی ، مربوط به کردستان می باشد . بخش زیرزمین : این بخش در حقیقت ، همان حوض خانه است و اکنون به نمایش آثار معاصر و آثار مربوط به خاندان آصف ، اختصاص یافته است که جدا از این ، آثار قابل نگه داری ، معماری و نوع تزیینات به کاررفته در این بخش به شکوه و زیبایی گنجینه ، افزوده است . P عکّاسی با فلاش ، ممنوع است . کردســـــتان   کردســـــتان غار کرفتو ( 19 اردیبهشت 1391 )

در ساعت 16 : 8 و کیلومتر 27830 از شهر سقّز به سمت غار زیبای کرفتو ، خارج میشوم . 52 ـ صاحب 53 ـ سنّته در ساعت 39 : 8 تا 53 : 8 ، مشغول خوردن صبحانه میشوم و سپس حرکت میکنم . جادّه در قسمت هایی، دوبانده و فوق العاده زیبا و تمیز است . 54 ـ روستای ایران در این روستا ، یک فرعی در سمت راست ، دیده میشود که وارد این فرعی میشوم . 55 ـ ایرانخواه پس از این روستا ، یک سه راهی اصلی ، دیده میشود که دارای تابلوی راهنما هم هست . در این سه راهی ، وارد فرعی سمت چپ میشوم که به سوی تکاب و غار کرفتو میرود . ساعت ، 12 : 9 و کیلومتر ، 27433 است که وارد این فرعی میشوم . پس از لختی ، دوباره به یک سه راهی میرسم و وارد فرعی سمت چپ آن میشوم که با تابلو ، مشخّص شده است . 54 ـ بایزید آباد 55 ـ یوزباش کندی به یک سه راهی میرسم که سمت چپ آن با تابلوی راهنمای غار کرفتو ، مشخّص شده است . از این فرعی تا غار کرفتو ، طبق این تابلوی راهنما ، 2 کیلومتر فاصله است . بدان سوی میروم و سرانجام در کیلومتر 27465 و ساعت 39 : 9 به غار زیبای کرفتو میرسم . غار کرفتو از زیباترین و بااهمّیّت ترین غارهای ایران است و شامل دو بخش طبیعی و دستساز با آثار معماری صخره ای میباشد . در قسمت جلوی غار که به صورت چهارطبقه ، ایجاد شده ، اتاق ها و راهروهای متعدّد و تو در تو با ابعاد خاصّی قرار گرفته و در بیش تر اتاق ها ، نورگیر و پنجره ، تعبیه شده است . در بالای سردر ورودی یکی از اتاق های طبقه ی سوم ، کتیبه ای به خطّ یونانی ، وجود دارد که از الهه ی هراکلس ، یاد کرده است . بخش طبیعی غار که دالانی به طول 600 متر و ارتفاع یک تا 12 متر ، ستون فقرات آن را تشکیل میدهد به تمامی راهروها و دالان های فرعی ، راه دارد . با توجّه به مطالعات و تحقیقات باستان شناسی به احتمال قوی ، این غار از دوران پیش از تاریخ ( دوران تاریخی ) یعنی پارت ، ساسانی و ایلخان مغول در ایران ، مورد استفاده بوده است . این غار عظیم و زیبا با شماره ی 330 در فهرست آثار ملّی ایران به ثبت رسیده است . محوّطه ی پایینی غار ، دارای سرویس بهداشتی و دفاتر مدیریّت است . زمانی که من به غار میرسم ، منطقه ، بسیارخلوت میباشد . پس از طی کردن 173 پلّه ی دستساز سنگی و 43 پلّه ی فلزّی که به طرز جالبی ، ساخته شده اند به دهانه ی ورودی غار میرسم و وارد طبقه ی اوّل آن میشوم . در این طبقه ، اتاق های متعدّد و زیبایی که برخی ، توسّط انسان ، کنده و ساخته شده و برخی نیز به صورت طبیعی ، وجود داشته اند ، دیده میشوند . این طبقه با پلّه های چوبی به طبقه ی دوم ، متّصل میشود . در طبقه ی دوم ، سالن بزرگی که به نام سالن اجتماعات ، نامگذاری شده است ، وجود دارد . هوای درون غار ، خنک است . در برخی اتاق ها و راهروها ، سقف غار ، کوتاه است و باید مراقب برخورد سر و حتّی بدن با سقف غار بود . عموماً دالان ها و راهروها به یک دیگر ، راه دارند . در برخی اتاق ها ، میتوان کبوترهای زیبایی را که نزدیک منافذ و ورودی غار ، لانه کرده اند به نظاره نشست . در مکان هایی که عمق پرتگاه ها ، زیاد و خطرناک است ، راهروهای چوبی ، ایجاد شده و دو طرف پرتگاه را به یک دیگر ، متّصل کرده اند تا عبور گردشگران ، آسان تر شود . به طبقه ی سوم میروم . اتاقی در این طبقه ، دیده میشود که دارای یک کتیبه ی یونانی است که بنا بر نوشته ها و پژوهش ها ، عبارت « این است معبد هراکلیوس » بر آن ، حک شده است . این اتاق ، بزرگ و دست ساخته ی انسان است ؛ ولی متأسّفانه با این همه شکوه و عظمت از شرّ یادگارنویسی ها در امان نمانده است و جای جای غار ، پر است از این یادگاری های ناهماهنگ و زشت . این غار ، مرا به سال های 1382 و 1383 میبرد که برای نخستین بار به استان کردستان ، آمـــده بودم و از این غار شگفت انگیز هم بازدید داشتم(چه روزهای خوش و زیبایی بودند!) پس از بازدید کامل از غار و عکسبرداری های متعدّد در ساعت 58 : 10 به سمت دیوان درّه ، حرکت میکنم .

کردســـــتان

به سوی غار

کردســـــتان

کردســـــتان

کردســـــتان

 قرآن تاریخی نگل ( 16 اردیبهشت 1391 )

ساعت ، 24 : 10 و کیلومتر ، 26818 است که به روستای تاریخی نگل می رسم . قرآن تاریخی نگل این قرآن کهن در داخل مسجد روستای نگل ، قرار گرفته است . پرسان پرسان به سمت مسجد می روم . وقتی وارد مســــجد می شوم ، گوشی تلفن همراهم را خاموش می کنم . قرآن در سمت راستم در داخل یک محفظه ی شیشه ای بزرگ ، قرار گرفته است . تاریخچه ی پیداشدن قرآن تاریخی نگل یا نوگل : روستای زیبای نگل در دامنه ی کوهی سرسبز در 60 کیلومتری غرب سنندج ، واقع شده است و سالیان درازی است که میعادمسلمین مخلص و مؤمن این منطقه است . آن چه به روستای نگل ، جلوه ی روحانی و مقدّس بخشیده است ، وجود یک جلد قرآن بسیارزیباست که با خطّ کوفی و تزیینات آب طلا بر روی پوست آهو ، نوشته شده است که در یک گاوصندوق در مسجد روستا از آن ، نگه داری می شود که متعلّق به صدر اسلام است . در مورد نحوه ی کشف این قرآن و به وجود آمدن روستای نگل ، روایت های متعدّدی ، نقل شده است ولی آن چه مقرون به درستی است ، روایاتی است که سالمندان منطقه ، پشت به پشت ، حفظ کرده اند . می گویند در حدود 1000 سال پیش ، چوپانی از کنار کوه روستای فعلی نگل که در آن زمان،خالی از سکنه بوده است ، می گذشته است . کوه که پوشیده از سبزه و گیاهان بوده است ، گوسفندان را به چرا در خویش ، مشغول میدارد و چوپان نیز در کناری ، استراحت می کند . چوپان در میان سبزه های اطرافش ، متوجّه گل زیبایی می شود . وقتی به آن طرف می رود ، مشاهده می کند که هر برگ به رنگی ، جلوه گر است . مرد چوپان که تا آن زمان ، گلی به این زیبایی ندیده بود ، تصمیم می گیرد آن را به خانه اش ببرد . بنابراین با چوبی که در دست دارد ، اطراف گل را میکند و آن را بیرون می آورد . ناگهان زیر پایش ، فرو میرود و مرد چوپان ، متوجّه می شود که چاله ای غیرعادی است . گل را به کنار گذاشته و به کاوش میپردازد . پس از کَندن زمین به عمق یک متر ، می بیند که صندوقچه ای در چاله ، قرار گرفته است ولی تلاش وی در بیرون آوردن آن بی نتیجه می ماند . سرانجام به روستای خود برمیگردد و ماجرا را برای مردم روستا ، بازگو می کند . عدّه ای از مردم به همراه چوپان به محل می آیند . با کمک هم ، صندوقچه را از دل خاک ، بیرون می آورند و درِ صندوقچه را باز می کنند . درون آن ، این کلام الله مجید بود که با روییدن این گل در چمنزار به پیداشدن این قرآن انجامید . با خبررسیدن به روستا و روستاهای هم جوار ، تصمیم به ساختن مسجدی در این محل می گیرند . پس از اتمام ساختمان مسجد ، مردم در اطراف آن ، خانه ساختند و روستایی ، تشکیل شد که به خاطر این گل های زیبا که چوپان ، آن ها را کَنده بود ، نام این روستا را نوگل نهادند که به مرور زمان به نِگِل ، تغییر یافت . طبق بررسی های انجام شده ، این قرآن ، یکی از قرآن هایی است که در آغاز اسلام ، توسّط خلیفه ی سوم مسلمین ، عثمان بن عفّان ، نگاشته شد که برای چهار اقلیم مسلم نشین جهان ، ارسال گردد و طبق روایات ، این قرآن ، توسّط عبدالله بن عمر به این محل ، آورده شد و به همین دلیل ، این مسجد را مسجد عبدالله بن عمر ، نامگذاری کردند . این کلام الله که به طول 60 سانتی متر ، عرض 22 و ضخامت 15 سانتی متر می باشد با خطّی درشت و زیبا ، نگاشته شده و در زمان حجّاج بن یوسف ، اِعراب گذاری شده است . در قرون گذشته ، جهانگردی در لباس درویش به این محل آمده و شبانه ، قصد بردن قرآن داشته ولی موفّق نشد و در سال 1312 به دستور رضاخان ، قرآن به مقصد تهران ، انتقال داده می شود ولی مردم روستای نگل ، عموماً در پادگان نظامی شهر سنندج ، متحصّن شدند تا زمانی که قرآن به محلّ اصلی بازگردانده شد و در دوران بعد از انقلاب ، دو بار دیگر به سرقت رفت و خوش بختانه با کشف قرآن و بازگشت آن به محلّ اصلی برای تمام مردم دنیا و سارقین از خدا بی خبر ، ثابت شد که معجزات قرآن ، تمام نشدنی است و خود الله تعالی ، حافظ کلامش می باشد . مسجد عبدالله بن عمر هم چنین تصاویری از مراسم بازگرداندن قرآن نگل به تاریخ 19 / 3 / 72 که در تاریخ 7 / 11 / 71 به سرقت رفته بود و با حضور گسترده ی مردم ، برگزار شده بوده است در مسجد ، نصب شده اند . نگل یا نوگل ، نام روســـتایی جذّاب و خوش منظره اســت که در 65 کیلومتری جادّه ی سنندج ـ مریوان در استان کردستان ، قرار دارد . جمعیّت آن در حدود 2000 نفر و 450 خانوار است . نمای آن ، رو به جنوب و در زمینی سنگلاخی ، بنا شده است . طول جغرافیایی آن ، 46 درجه و 21 دقیقه و عرض جغرافیایی آن ، 25 درجه و 18 دقیقه بوده و در ارتفاع 1352 متری از سطح دریا ، واقع شده است . اهالی روستا ، اکثراً از راه کشاورزی و مبارزه با کوه های سخت و سنگی ، زندگی خود را تأمین می کنند ولی اکنون به علّت رشد جمعیّت و ناکافی بودن زمین های کشاورزی ، بیش تر جوانان برای امرار معاش ، مثل دیگر هم وطنان کُرد ، راهی دیار غربت می شوند . پیشینیان در گذشته ، ییلاق و قشلاق می کردند . آن ها ، اواخر بهار برای رهایی از چنگال طاقتــــفرسای گرما به « سننه یا هگار میرگرش » می رفته و با سرد شدن هوا به جایگاه اصلی که همان مکان فعلی یا گجنه یانیلیان بوده ، برمیگشته اند . مناظر طبیعی نگل از نظر پوشش گیاهی و جنگل ها در میان دو حوزه ی متمایز یعنی زمین های کم رونق و ضعیف کلات ارزان و کوه های پر از درخت و سر به فلک کشیده ی زاورود غربی و سروآباد ، واقع شده است . وجود کوه های کمره میانه ، قژاکان ، دیدره و دیم اوکه ، این روستا را مثل جنگجویی می نماید که حصاری جهت مخفیگاه خود ، ساخته باشد . رودخانه ی کرماسی ، هر ساله شکارگاه مردمان روستا و تا چند سال پیش که آلودگی آن در سطح بالایی ، قرار نداشت ، محلّ تفریح و شنای اهالی روستا و اطرافیان بوده است . هم گام با امکانات روزمرّه و گسترش موادّ سوختی جدید که اهالی را از سوخت چوب ، مستغنی نموده است ، باعث شده که منظره ی کوه ها بی شباهت به جنگل های مازندران و گیلان نباشد . کوه های سرافراز هم چون مردمانش و درّه های عمیق و رودخانه ی جاری در پایین روستا ، چشمه های زلال و روشن کانی چرمو ، تفریحگاه هوار یا میرگدرش ، هر ساله گردشگران زیادی را از اقصی نقاط کردستان به خود ، جلب می کند . امکانات رفاهی از نظر اداری نیز در نیم قرن اخیر ، بارها در میان دو حوزه ی مذکور ، دست به دست شده است و این امر و عوامل دیگر ، باعث شده که به تناسب ظرفیّت و جمعیّت از نظر امکانات رفاهی ، رشد کافی بنماید ولی بنا به ضرورت ، مرکز تحصیلی تا ســــطح پیش دانشگاهی به صورت شبانه روزی برای دانش آموزان این روستا و روستاهای دیگر در این جا ، احداث گشته است که این امر و وجود زائران همیشگی قرآن در فصل تحصیل ، جمعیّت روستا را تا دو برابر ، افزایش می دهد . اکنون با توجّه به شرایط موجود ، از کمبود امکانات زیر ، رنج میبرد : 1 ـ درمانگاه تخصّصی 2 ـ ورزشگاه یا سالن ورزشی 3 ـ کتاب خانه ی عمومی 4 ـ سامانه ی آب آشامیدنی سالم 5 ـ بوستان و مکان تفریحی 6 ـ مهد کودک 7 ـ بانک 8 ـ بهداشت محیط یا شبکه ی جمع آوری فاضلاب و سیبک 9 ـ اجرانشدن طرح هادی اسم نگل به چند معنا ، ذکر شده است : 1 ـ نگل به معنی بر دلان ( زمین سنگی یا سنگلاخ ) 2 ـ نگل ، تغییریافته ی کلمه ی نیل به معنی گریناگر ( شعله ی آتش ) که نشان از ترویج آیین زرتشت پیش از اسلام در میان مردم این روستا دارد . 3 ـ نگل ، کوتاه شده ی کلمه ی نوگل به معنای گل تازه که از روایت مربوط به چگونگی یافتن قرآن توسّط چوپان روستا در ازمنه ی قدیم گرفته شده است . قدمت نگل : با توجّه به روایات سینه به سینه از مردم و نوشته های یکی دو قرن اخیر و هم چنین دو تپّه ی تاریخی کوله رش و قلاکاه ، قدمت این روستا به سده های پیش از اسلام برمیگردد . این روایات با توجّه به عبداللّهی بودن مسجد و شاهدی گران مایه مثل قرآن نفیس ، خیلی حائز اهمّیّت است . علی اکبر وقایع نگار ، نویسنده ی کتاب حدیقه ی ناصریّه و مرآت الظّفر در جغرافیا و تاریخ کرد در صفحه ی 54 ، چنین نوشته : « در یک از دهات این بلوک ، کلات ارزان ، که نگل ، نام دارد ، مسجدی است خیلی بزرگ و به خطّ کوفی نوشته شده . تخمیناً ، بیش تر از 1000 سال است نوشته شده ، حقیر از این نوع قرآن در مسجد ایاصوفیه ی استانبول ، دو جلد قرآن مجید را زیارت نموده که یکی به خطّ حضرت عثمان بن عفّان ( رض ) و دیگری به خطّ حضرت علی ( رض ) ، شهرت دارد . » شاعر و روزنامه نگار مشهور کُرد ، استاد پیرمیرو در دوبیتی ، عبداللّهی بودن این مسجد را بیان کرده است . آثار تاریخی روستا : 1 ـ قرآن کوفی نگل که یکی از قرآن های منحصر به فرد در دنیای اسلام است و از سده های نخستین هجری و زمانی که هنوز خطّ کوفی ، رائج بوده به یادگار مانده است . بنابراین بیش از هزار سال قدمت دارد . این قرآن به خطّ کوفی و بر روی پوست آهو و با نوعی کاغذ مخصوص ، نوشته شده است . عرض آن ، 22 سانتی متر ؛ طول ، 60 سانتی متر و قطر آن،15 سانتی متر می باشد . قطع آن ، رحلی بزرگ ؛ جنس جلد آن ، چرم و رنگ آن ، قهوه ای تیره می باشد . تعداد برگ های آن ، 363 برگ است . خطّ قرآن ، کوفی و دارای نقطه و اعراب و در قسمت سرسوره ها ، شماره ی آیات ، مطلّا و مزیّن به نقوش گیاهی است . احتمالاً ، اعراب گذاری آن در دوره های بعد ، انجام گرفته است . نحوه ی انتقال این قرآن به روستا ، هنوز مشخّص نیست ؛ امّا با توجّه به روایات مردم ، آب خوردگی و تغییر رنگ در بعضی صفحات آن ، چنین نشان می دهد که این قرآن برای مدّتی در زیر خاک ، مدفون بوده و بعدها ، احتمالاً در زمان صفویّه ، این امانت از زیر خاک ، بیرون آورده شده است . نحوه ی نگاه داری این قرآن به یک شاه کار عجیب می ماند چون که مردم پاک دل و صادق روستا در تمامی این ادوار ، بدون هیچ گونه کوتاهی با کمال صداقت و پاکی درون ، نسبت به نگاه داری آن ، اهتمام ورزیده اند و به اهمّیّت این ودیعه ی الهی ، واقف بوده اند . این قرآن تا کنون 4 دفعه از این روستا ، خارج شده : بار اوّل به دستور ناصرالدّین شاه به تهران ، برده شد که در وسط راه به خاطر قتل شاه نرسیده به قزوین ، برگردانده شد . بار دوم در سال 1319 به دستور رضاشاه ، توسّط چند مأمور با اجبار به مقصد تهران ، آن را به سنــندج می برند که با پیگیری و اعتصاب معتمدین روستا در جلوی قلعه ی حکومتی و هم کاری اشخاص برجــسته ی شهر سنندج مثل آیت الله مردوخ به روستا ، برگردانده شد . بعد از انقلاب در زمستان 71 ، توسّط عدّه ای افراد مسلّح و ملبّس به لباس نظامی ، شبانه به سرقت رفت که با تلاش مستمرّ مردم و اعتراضات دامنه دار اشخاص برجسته و مردم دلـــــسوز استان های کُردنشین و هم کاری نیروی انتظامی ، بعد از 4 ماه ، پیدا شد و افراد متّهم ، تحت محاکمه قرار گرفته و نتیجه نیز به مردم ، ابلاغ شد . بار چهارم در تاریخ 21 / 5 / 83 ، باز به دست عدّه ای سودجو با نقشه ای کاملاًحرفه ای به سرقت رفت که بالأخره آن هم با مشیّت خداوند به نیکی گذشت و عاملین ماجرا نیز دستگیر شدند . 2 ـ تپه ی قلاگاه این تپه در پایین روستا ، واقع شده است و در برابر نقاره خانه و میل بالای روستا ، قرار گرفته است . 3 ـ مسجد و پل امان الله خان والی ، حاکم بزرگ اردلان با توجّه به احترامی که نسبت به مسجد و قرآن ، قائل بوده در سال 1225 هجری قمری و هم زمان با ساخت مسجد دارالاحسان سنندج ، دستور میدهد که مسجد و پلی در این روستا ، احداث کنند که تا سال 1351 ، برپای بوده ولی در همان سال به دست مردم ساده لوح ، تخریب شد که متأسّفانه ، باید داغ آن را برای همیشه در دل داشته باشیم . در کنار محفظه ی قرآن ، تابلویی با این عبارات ، نصب شده است : با یاری خداوند ، ما بر آن شدیم که با هم کاری سازمان ها و هیأت امنای محترم مسجد ، سامانه ی حفاظتی ـ امنیّتی ویترین قرآن نگل را در تاریخ 26 / 12 / 85 به اتمام رسانیم . عوامل اجرائی و سازمان ها به ترتیب : 1 ) ناظر پروژه : سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان کردستان ، آقای علوی . 2 ) با مشارکت سازمان حجّ و اوقاف استان کردستان . 3 ) هیأت امنای مسجد آقایان عبّاس محمّدی ، عثمان فتّاحی ، رحمان قادری ، حسین فتحی و علی عبدی . 4 ) طرح ، اجرا و نصب : گروه فنّی مهندسی تابان الکترونیک ؛ مهندس داریوش نامجو .

کردســـــتان

محفظه ی قرآن

نگاره های گوناگون

کردســـــتان

هورامان

کردســـــتان

اطراف سقّز

کردســـــتان

من و یک پیرمرد کرد

کردســـــتان

راه زیبای اورامانات

کردســـــتان

راه زیبای سنه دژ

کردســـــتان

اورامانات

کردســـــتان

اورامانات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.