از اردبیل به سوی شهر سرعین میروم و پس از رسیدن به این شهر ، به دنبال جایی برای اتراق میگردم تا شب را بتوانم به استراحت بپردازم . یکی از کسانی که در کنار خیابان اصلی سرعین ، به دنبال مسافران است تا بدان ها جای اتراق بدهد ، توجّه مرا به خود ، جلب مینماید . با او ، سخن میگویم و او مرا به سراچه ای میبرد تا شب را در آن جا بخوابم . در این سراچه ی کوچک که به مبلغ 300 هزار ریال ، آن را کرایه میکنم ، تلویزیون نیست و این امر بر آرامش آن میافزاید . فردا بامدادان پس از خوردن ناشتایی به گشتی کوتاه در شهر سرعین میپردازم و مقداری هم از عسل ناب سبلان میخرم و سپس به سمت مجتمع آب درمانی سبلان که بزرگ ترین و نامدارترین آب گرم اردبیل و شاید ایران هست ، میروم . خودرو را در خیابان در نزدیکی مجتمع ، نگاه میدارم و وارد میشوم . در آغاز از محیط آبزن ( جکوزی ) آن جا ، بهره میگیرم و سپس وارد استخر بزرگ آن میشوم و به آب تنی میپردازم . با دیدن تابلوی سالن ورزمان ( ماساژ ) بدان سوی میروم و با پرداخت 100 هزار ریال ، از ورزمان و انرژی ای که به من میدهد ، بهره مند میگردم . ضمناً کمی از آب آن جا را نیز به عنوان یادگار برمیدارم .