آبشار آرانا
سال 1397 بود که با همراهی صدیقه رضائی ، مهدی باقری و حسن عنایت رفته بودیم به روستای آرانج در استان زنجان ؛ نزدیک خرم دره . در اون سفر ، فقط میخواستیم از روستا و بافت اون ، بازدید بکنیم . این بار هم در هوائی سرد و زمستانی به روستای آرانج میریم ولی قصد داریم از آبشار آرانا که در نزدیکی روستاست و چهره ای زمستانی و یخ زده گرفته است ، دیدن بکنیم .
موفق میشوم از راه اینستاگرام ، یکی از اهالی روستا را پیدا کرده و از راه وی با نگهبان شبانه ی روستا در این فصل سرد که روستا ، خالی از سکنه میشود ، پیوند بگیرم . پس از تماس با آقای عشایری ، زمان قرارمان را یا وی ، هماهنگ میکنم .
پس از نیم روز است که همراه با سارینا ، هم سفر قدیمی ، به سوی روستای آرانج میرویم ؛ نزدیک روستا ، چهره ی طبیعت و راه روستایی ، برفی و بسیار زیبا میشود . تا میتوانیم عکس ها و فیلم های زیبا و زیادی میگیریم . آقای عشایری با پرایدش به دنبال مان میآید و ما ، پشت سر وی ، راهی روستا میشویم . امشب را در کنار آقای عشایری و در خانه ی کوچک و گرمش میمانیم .
شام دلچسب و مختصری را در کنار آقای عشایری و با گرمای خوشایند بخاری نفتی و در سکوت مطلق روستا میخوریم ؛ چای هم مینوشیم و شب را بسیار خوب و دلربایانه در خانه ی کوچک روستایی به سر میکنیم .
پس از خوردن ناشتایی از آقای عشایری ، خدانگهداری کرده و به سوی آبشار میرویم ؛ هم از آقای عشایری ، نشانی را پرسیده ام و هم از گوگل مپ ، کمک میگیرم . به آبشار میرسیم ؛ فضا ، کاملن خلوت و بسیار زیباست ؛ هوا ، فوق العاده سرد است و آبشار با شکوه فراوانی یخ زده است و تنها از گوشه ای از آن ، آب ، روان شده است . جلوه ی زمستانی آبشار آرانا ، چشم ها را مینوازد .