خانه های تاریخی

تبریز ، خیابان شمس تبریزی این خانه از سازه های دوره ی قاجار در تبریز است . این خانه ، در گذشته ، دارای حیاط اندرونی و بیرونی و فضاهایی هم چون آشپزخانه ، اصطبل و … نیز بوده ؛ لیکن کالبد وضع موجود سازه ، وابسته به دوره ی پسین …

تبریز ، خیابان مصلّی یکی از زیباترین خانه های تاریخی که تا کنون در همه ی سفرهایم از آن ها ، بازدید کرده ام ، خانه ـ گنجینه ی بهنام است . این خانه ی زیبا که به علّت گستره ی بسیارش ، تبدیل به دانشکده ی معماری تبریز شده …

تبریز ؛ خیابان ارتش جنوبی ؛ کوچه ای بدون نام که با تابلوی مهد قرآن ، مشخّص شده ؛ سه راهی یکم ؛ سمت راست در این گنجینه که خانه ی استادشهریار بوده است ، دست نوشته ها ، ابزار ، نوشتارها ، برگردان ها و نگاره های هم پیوند …

تبریز ، خیابان ارتش جنوبی ، کنار سازمان میراث فرهنگی این سازه که در آغاز خیابان ارتش جنوبی ، قرار دارد از دیدگاه تاریخی ، وابسته به دوره ی پهلوی یکم بوده و حدوداً ، طیّ سال های 10 ـ 1307 خورشیدی ، ساخته شده است . از دیدگاه معماری …

خانه ی زیبای یزدی ها در کوچه ی نامدار و خاطره انگیز صالحیّه ی قزوین ، قرار دارد . کوچه ای که سالیان پیش ، مأمن خانه ی زیبای مادربزرگ گرامیم بود . مادربزرگی که در سال 1378 به مهر ایزدی پیوست و تنها خاطره هایش را برای ما بر جای …

خاندان شهیدی ، یکی از نامدارترین خاندان های کاسپینی بوده و هستند . مرحوم امام جمعه ی شهیدی ، مالک خانه ای زیبا در محلّه ی کهن آخوند که به لهجه ی کاسپینی ملّه خوند ، نامیده میشود ، بوده است . این خانه ، دارای کهنای قاجاریست و بسیار …

خاندان نامدار و مالدار بهشتی ، یکی از خاندان های معتبر شهر کاسپین بوده و هستند که دارای چندین خانه ی زیبا در نقاطی از شهر میباشند . یکی از این خانه های زیبا که کهنای آن به دوره ی قاجار میرسد در کوچه پس کوچه های خیابان مولوی ، …

  آرامگاه غریبانه ی دکترمصدّق در روستای احمدآباد در 8کیلومتری شهر آبیک و در درون خانه و مِلک شخصی وی ، قرار گرفته است . هنگامی که به آن جا می رسم ، در ، بسته است و کسی هم در را نمی گشاید . با زحمت و با کمک …

برای رسیدن به خانه ی محمود طالقانی از تهران به سمت کرج و سپس قزوین می روم . پس از ورود به استان قزوین ، تابلویی در سمت راست آزادراه ، نصب شده و شما را به سمت روستای گِلیِرد ، زادگاه طالقانی ، راهنمایی می کند . وارد این …

  برای بازدید از گنجینه ی پروفسورحسابی در روز یک شنبه 17 آبان 1388 ، چهارشنبه ی گذشته اش ، تماس گرفته و نام نویسی کرده بودم . با فشردن زنگ در ، وارد خانه می شوم و هم راه چند نفر دیگر ، به انتظار ساعــت مقرّر می مانم …