سیستان و بلوچستان

چاه نیمه چاه نیمه ها ، آخرین جای بازدید امروزمون هستن = محوطه هایی برای انباشت آب جهت فراهم کردن نیاز مردم منطقه . چاه نیمه ها ، دریاچه های بزرگی هستن که آب آن ها ، دستاورد رودخانه ی هیرمند و روان آب های آن میباشد . این پدیده …

دهانه ی غلامان   با همراهی بانو دادی پور میریم برای دیدن محوطه ی تاریخی دهانه ی غلامان . این محوطه ی بزرگ ، هم پیوند با دوره ی هخامنشیانه و گفته میشه که دروازه ی ورودی غلامان و بردگان به ایران بوده و به همین روی ، چنین نامی …

زیارتگاه بی بی دوست   شب خوبی رو در اتاقک نگهبانی دوستان میراث فرهنگی البته با سفارش بانو دادی پور در کوه خواجه میگذرونم . امروز ، سی ام دی ماه هست ؛ برای امروز ، سه تا برنامه داریم با حضور بانو دادی پور ؛ نخستین برنامه ، بازدید …

دژ رستم هم راه با راهنمای خوب گردشگری ، بانو اکرم دادی پور ، میریم به سوی دژ رستم که در نزدیکی های شهر زابل ، قرار گرفته . ویرانه ای از دیوارها و اتاق های خشت و گِلی بزرگ و کوچک که بیش ترشون ، به هم دیگه راه …

خانه ی اهریمن همینک ، نوبت خونه ی شیطانه یا همون اهریمن اینک ، نوبت خانه ی شیطان یا اهریمنه که در همین نزدیکی ، قرار گرفته . این سازه نیز بر فراز کوه خواجه ، واقع شده و کهنای سازه ی کنونی به دوره ی صفویه برمیگرده ؛ اما …

دژ مچی یه سر هم میخوایم بریم دژ مچی . این دژ ، کمی سالم تر از دژ رستم هست که با ساختاری تقریبن همانند همون دژ در پهنه ی گسترده ی بیابون های زابل ، سازه ی خشت و گِلی در دو طبقه با سقف گنبدی شکل و فاقد …

آسباد در همون اطراف و در بیابون پهناور زابل ، سری هم به یک آسباد میزنیم : جایی که گندم ها رو با توان بادهای پرقدرت منطقه ، آسیاب میکرده اند . ساختمان ، رها شده و از خشت و گِله . آرایه ی ویژه ای نداره ؛ ولی چرخای …

آرامگاه خواجه غلطان خواجه مهدی فرزند علی فرزند ابراهیم فرزند جعفر فرزند محمد حنفیه که در سال 222 هجری از سوی حاکمی که نماینده ی امین ، برادر مأمون االرشید در مدائن بود و حکومت میکرد ، متواری شده و در سن 66 سالگی با کاروانی که از سوی کرمان …

روستای تمین از گُشت و اهالیش ، خدانگهداری میکنم و میرم به سوی روستای تمین . دیگه کم کم دارم وارد بخش سیستان میشم . اگرچه هنوز اندکی مونده . در روستای تمین با هم کاری و هماهنگی آقای کُرد که مسوول خانه ی بهداشت سنگان هست ، با عبدالستار …

 تپه ی نمکین دیگه باید کم کم برم به سمت روستای گُشت . آخه شب رو باید توی این روستا باشم . برای شب مانی و شام در گُشت ، پیش آقای نادر حسین بر هستم .   صبح روز بیست و هفتم دی پس از خوردن ناشتایی با آقای …