با همراهی دوستان خوبم ، حسن ، پروین ، زینب و میرحسین ، همگی به سوی شهر زیبای سنه دژ به راه میافتیم ؛ مرکز استان کردستان . استان کردستان ، یادآور بهترین سفرهای من در آغازین روزهای جوانی است ؛ سفرهایی که شیرینی شان را در گروی همراه بودن دوستان عزیزم و پذیرایی دلچسب و میهمان نوازانه ی کردهای مهربان هستم . چهره ای که کردها از خودشان به من ، نشان دادند ، چهره ای بود دوست داشتنی و زیبا . این چهره ی دوست داشتنی در کنار زیبایی های تاریخی و طبیعی کردستان ، عشق سفرهایی چندین باره به این خطّه از سرزمینم را در من میپروراند .
1 )) بوستان آبیدر
پس از یک شب مانایی در شهر سنه دژ ( سنندج ) ، برای بازدید و گشتی کوتاه در بوستان آبیدر سنه دژ بدان سوی میرویم . بوستان آبیدر به شهر سنه دژ ، پیوند دارد و یک بوستان بزرگ کوهستانی است . ما که بدان جا میرویم ، بسیار خلوت است و کسان اندکی در حال ورزش و پیاده روی هستند . آبیدر را در زبان کردی به چند گونه برگردانده اند : از جمله ، برخی آن را درّه ی آبی یعنی درّه ای که دارای آب فراوانی میباشد میدانند و برخی دیگر ، آن را آب به در به چم تراوش فراوان آب در این منطقه ، ریشه یابی مینمایند .
بوستان آبیدر ، دارای مناظر زیبایی برای نگاره برداری است به ویژه از آن جا که بر بلندای شهر سنه دژ ، قرار گرفته است ، میتوان نگاره های خوب و زیبایی از دورنمای این شهر زیبا برداشت .
در یکی از قهوه سراهای این بوستان به خوردن و آشامیدن میپردازیم تا خستگی مان ، زدوده شود .
بزرگ ترین سینمای روباز جهان را هم در این بوستان ساخته اند که شب ها به نمایش فیلم میپردازد . هم چنین در گوشه ای از بوستان آبیدر ، نشانه ی جمهوری اسلامی که کردها ، عموماً با آن ، بیگانه اند ، بر دیواره ی تپّه ای ، حک شده است .
تفرّجگاه های آبیدر ، عبارتند از : کانی شفا ، مهمان سرای شهرداری ، بان شلانه ، امانیه ، درّه ی رحمان ، دیدگاه شهر و مهمان سرای نیروی انتظامی .
2 )) بوستان یا باغ سپیدار
باغ سپیدار در مزکر شهر سنه دژ ، قرار گرفته که به آسونی ، میشه پیداش کرد . گویا این بوستان در زمان قاجاریّه ، حیاط اداره ی پست بوده است . ساختمان زیبای قاجاری ای نیز همینک در کنار این باغ ، دیده میشه که البتّه تابلویی بر روی درب ورودیش ، نصب شده که این جا ، منزل شخصی است ؛ لطفاً تقاضای بازدید و عکسبرداری نکنید /
خود باغ ، همینک کوچیکه و تبدیل به یک بوستان برای استراحت و تفریح مردم شده ؛ صندلی های نشیمن ، وسایل بازی و ورزشی و سرویس بهداشتی از امکانات این بوستان هستند . درختان سپیدار بلندی هم در بوستان ، دیده میشن .
پس از لختی استراحت در باغ سپیدار و صرف چایی گرم میریم به گورستان ناتله ی سنه دژ .
3 )) آرامگاه برادران ناهید
اگر کسی ، گورستان ناتله رو بشناسه ، قطعا ، میدونه که آرامگاه دو برادر از خونواده ی ناهید که هر دو از دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف بودن و در روزهای آغازین استقرار حکومت جمهوری اسلامی به فرمان جناب خلخالی ، تیرباران شدن ؛ در حالی که یکی شون روی تخت برانکار بوده ، در این گورستان به خاک سپرده شدن .
نشونی گورستان رو توسّط یک هم میهن کرد می یابیم ولی پیدا کردن آرامگاه این دو برادر در این گورستان بزرگ با توجّه به جوّ امنیّتی و این که نمیتونیم از کسی هم بپرسیم ، کار سختیه ؛ پنج نفری و با بهره گیری از عکسی اینترنتی به دنبال آرامگاه ها میگردیم که سرانجام حسن و پروین ، آرامگاه های این دو برادر رو پیدا میکنن که بر روی سکّویی در کنار هم خفتن .
نکته ای که شگفتی ما رو برمیانگیزه ، اینه که روی گور هر دو برادر که در یک روز هم کشته شدن ، نوشته شهید که احتمالاً حکومت یا از این موضوع ، غافل مونده و یا آسون گرفته .
علی احسن ناهید ، دانشجوی سال چهارم رشته ی پلی تکنیک در سنّ 22 سالگی و شهریار ناهید ، دانشجوی سال سوم پزشکی در سنّ 20 سالگی در تاریخ پنجم شهریور 1358 ، تیرباران شدند .
هنوز دم دمای نیم روز هست که تصمیم میگیریم از وقت ، بهره ببریم و بریم به سمت هشترود . راه زیادی رو در پییش داریم . از سنه دژ به سوی سقّز ، بیرون میریم و از دریاچه ی آب بند قشلاق هم عکسبرداری میکنیم . سقّز ، بوکان و میان دو آب رو میگذرونیم تا سرانجام شب هنگام به مراغه میرسیم . شب رو در مراغه میمونیم .
روز پنج شنبه ، تضمیم داریم از آرامگاه اوحدی مراغه ای و رصدخانه ی مراغه ، بازدیدی داشته باشیم .
4 )) آرامگاه اوحدی مراغه ای
اوحدی از بزرگ ترین سرایندگان ایرانی در سده ی هشتم کوچی است که در شهر مراغه در آرامگاهی زیبا به خاک خفته است . وی در آغاز سرایش ، صافی و سپس اوحدی ، تخلّص میکرد . در کنار آرامگاه وی ، گنجینه ی بزرگی نیز قرار دارد که در آن ، میتوان کشفیّات هم پیوند با شهر مراغه را که یکی از تاریخی ترین شهرهای ایران است ، دید .
5 )) رصدخانه
یکی از یادگارهای باارزش خواجه نصیرالدّین طوسی ، رصدخانه ایست که با کوشش وی ، ساخته شده است . اگرچه همینک چیز شایان دیدی در این رصدخانه نیست ولی حسّ غروری که از رفتن به این جا به هر ایرانی ، دست میدهد ، ستودنیست . رصدخانه در بیرون از شهر مراغه و بر روی تپّه ای بلند ، قرار گرفته است که با خودرو میتوان تا نزدیکی آن رفت .
از مراغه تا هشترود که جایگاه دژ ضخّاک است ، راه درازیست که آن را میپیماییم .
6 )) دژ ضحّاک
به هشترود که میرسیم ، دومین چهارراه را به سمت راست میرویم . از این جا ، راه دژ ضحّاک ، مشخّص شده است . از شهر ، بیرون میرویم و راه را پی میگیریم تا به پای کوهی میرسیم که دژ بر فراز آن است . دیگر ، راه خودرو ، بسته شده و باید پیاده برویم . راه پیاده ، کاملاً مشخّص است و پاکوب میباشد . بخشی از راه را باید از روی پلی ، گذر کرد که بر روی رودخانه ای پرآب بسته اند .
پس از این پل ، راه به صورت پلّکانی درمیآید و از کوه ، بالا میرود . منظره های زیبا از همین جا ، نمیایان میشوند . حدود یک ساعت زمان میبرد تا به محوّطه ی اصلی دژ ضحّاک و سازه های دیگر اطراف آن ، دست پیدا میکنیم . بدبختانه از محوّطه ی تاریخی ، چیز زیادی بر جای نمانده است . زیباترین و سالم ترین سازه ، یک چهارطاقی زیباست که بر لبه ی درّه ای ژرف ، قرار گرفته است . درست مشخّص نیست که این جا ، چه کاربردی داشته است : یا پرستشگاهی زردشتی بوده است و یا جایی برای پادگان نظامی محلّی و یا حتّی ممکن است دیده بانی برای محافظت از شهر بوده باشد .
بخشی از دژ ضحّاک ، تالار آن است که احتمالاً به دوره ی اشکانی بازمیگردد . دیوارهای این تالار از درون و بیرون با اندود گچ ، پوشانیده شده و در بیرون و درون با بریده های گچ بری که همه ی آن ها ، رنگ آمیزی شده بودند ، آراسته شده اند . موضوع گچ بری ها را نقوش گیاهی ، انسانی ، جانوری و هندسی ، تشکیل داده اند . ابعاد این سازه از درون ، 11 متر در 11 متر و با برشماری کلفتی دیوارهای درونی ، 15 در 15 متر میباشد .
بخشی دیگر ، سازه ی آجری چلیپایی است که کهنای این هم به دوران اشکانی میرسد . مجموعه ی یک پارچه ی کنونی ، دارای سازه هایی است که در ساخت آن ها از موادّ گوناگونی ، بهره برده شده است از جمله سازه های آجری با ملات گچ و سازه های سنگی با ملات گچ و گل و هم چنین سازه های خشتی که مجموعه ی کنونی را تشکیل داده اند . طرّاحی درونی این سازه ها به گونه ی راهروهایی تو در تو و هم پیوند میباشد که برای انجام مراسم مذهبی از آن ها ، بهره برده میشود . همه ی سازه های موجود در محوّطه ی باستانی دژ ضحّاک وابسته به دوره ی اشکانی ، همگی از درون و برون با اندود گچ ، پوشیده بوده و به وسیله ی گچ بری های منقّش و رنگی ، اراسته شده بودند که نمونه های گزیده ی آن ها در نمایشگاه مستقر در این جا ، شایان دیدن هستند .
هم چنین روی دیوارهای سازه ی آجری چهارتاقی از درون و برون با اندود گچ ، پوشیده بوده و در چندین جا با گچ بری ، آراسته شده است .
بخشی از کشفیّات تاریخی و باستان شناسی این دژ در محلّی مسقّف ، نگه داری شده و در دید تماشاگران درآمده است . هم چنین این جا ، مجهّز به اتاقک نگهبانی نیز هست .